فیلم، داستان زندگی پسر جوانی است از طبقه متوسط را روایت میکند که تحصیلات دانشگاهی اش به پایان رسیده و جویای کار است. او با خانمی کارخانه دار آشنا و مسیر زندگی اش عوض میشود..
کیف مریم را که حاوی اسناد و مدارک مربوط به 500 متر از یک باغ که به مریم تعلق دارد، جیب بری نام ناصر بلبل که هم خانه سلطان است در فرودگاه از او میدزدد. مریم سلطان را پیدا میکند و عشقی بین آنها به وجود میآید.
این فیلم داستان زندگی یک ورزشکار رشته کاراته است که در مسابقات در شهر کیف برای او اتفاقاتی رخ میدهد..
طاهر که برخلاف نظر خانواده اش با روجا ازدواج کرده، در شب جشن تولد دختر خردسالش برای او هدیه ای دریافت میکند که بعداً معلوم میشود از طرف مردی ناشناس استمرد ناشناس از آن پس مدام زنگ مي زند تا (به قول خودش) حقيقتي تلخ را به اطلاع او برساند. اين حقيقت درباره خيانت همسر اوست. طاهر كه لكنت زبان دارد و كودكي ناخوشايندي داشته به مرور به همسرش مشكوك مي شود و با او به كشمكش برمي خيزد..
یک روانشناس معتقد است دارویی اختراع کرده که رفتار انسانها را عوض می کند. برادرش از مسئولین زندان است وبرای ازمایش دارو به دنبال داوطلب می گردد جوانی که در حال گذراندن دوره محکومیتش است از فرصت استفاده می کند وپس از استفاده از دارو که هیچ تاثیری نداشته خود را فردی موجه وقابل اعتماد نشان می دهد واز زندان آزاد می شود و…
روح پدر هوشنگ که مدتی است از دنیا رفته، نزد پسرش میآید و از او میخواهد تا بدهیهایی که داشته را به چند نفر پرداخت کند که در جریان پرداخت این بدهیها اتفاقاتی میافتد..
قدیر ظفرلو صاحب یک شرکت مضاربهای جهت تهیه ویزای سفر برای دخترش فرشته، او را به عقد راننده خود امیر درمیآورد. ملوک همسر اول قدیر، امیر را در جریان قرار داده و امیر نیز از خروج فرشته جلوگیری میکند. فرشته که برای رهایی خود به منزل پدرش رفته بود با طلبکاران پدرش روبرو میشود و به منزل امیر بازمیگردد. قدیر به آمریکا میرود اما پس از چند سال به ایران بازگردانده میشود. سرانجام او با کمک فرشته سرمایهٔ خود را بین سهامداران تقسیم میکند.
حق الناس همیشه پول نیست. بعضی وقتا دل است… دلی که باید می دادی و ندادی و …
در فیلم اوباش ، کسی نمی داند این شهر با مردمش چه می کند، مردمی که به سادگی به آنان می گوییم ”اوباش” ولی بین خودشان قوانینی دارند که حرفهاییست شنیدنی….
سه پسر جوان که دوران خدمت سربازی خود را می گذرانند، مرخصی گرفته و به خانه می روند. هرکدام از آنها مشکلات خانوادگی ای دارند که دیگران از آنها بی خبرند. آنها تصمیم می گیرند که مشکلات یکدیگر را حل کنند ولی در این راه اتفاقاتی می افتد که…