
فرزين دانشجوی انصرافی است كه پدر و مادرش از هم جدا شده اند و او با مادرش زندگی می كند. مادر فرزين قصد ازدواج مجدد دارد و فرزين هم بين رفتن به خارج از كشور و انواع و اقسام پريشانی ها و اضطراب ها تنها مانده و كسی او را درک نمی كند. او به طور اتفاقی با آيدا كه مدير يک مؤسسه خيريه است آشنا می شود و قرار می شود برای او سايت راه اندازی كند. به تدريج رابطه آنها عميقتر می شود و فرزين پی می برد كه آيدا می تواند او را به آرامش برساند...
اسد دادوند و نامزدش، شکوه تکاوندی، قرار گذاشتهاند که پس از یافتن خانهای اجارهای ازدواج کنند. اسد پس از مدتی تلاش به کمک برادرش، امین، خانهای پیدا میکنند . خانه در اجارهٔ مرد عیالواری است به نام گلدوست که وضع مالی مناسبی ندارد و قادر نیست خانهٔ جدیدی پیدا کند..
قیس بن مسهر با نامهای از سوی حسین بن علی برای سلیمان بن صرد خزاعی راهی کوفه میشود که در راه توسط ماموران ابن زیاد والی کوفه دستگیر و به زندان می افتد. در زندان به وی گفته میشود که در صورت سخنرانی علیه حسین بن علی از زندان آزاد خواهد شد، وی با پذیرفتن این شرط به روی منبر رفته اما علیه یزید سخنرانی می کند. پس از این سخنرانی قیس به دستور ابن زیاد کشته می شود. نکته اینکه در این فیلم، هیچ هنرپیشه زن بکار گرفته نشده است.
ترگل که زندگی خانوادگی خوبی ندارد دلبستهٔ عباس است، اما پدرش با ازدواج آنها مخالف است ترگل از خانه میگریزد و با عباس ازدواج میکند. عباس که قصد دارد برای کار به جزیره کیش برود، ترگل را نزد مادرش به روستا میفرستد…
محترم و اسماعیل، مطابق یک سنت خانوادگی، از کودکی برای یکدیگر در نظر گرفته میشوند تا در جوانی با هم ازدواج کنند. والدین محترم، هنگام به دنیا آمدن محترم و خاک کردن جفت او، با دیدن شبحی نگران آینده هستند. در تابستان 1342، شایعهای راجع به زلزلهٔ تهران بر سرِ زبانها میافتد. شهر تخلیه میشود. محترم در راه بازگشت به خانه، میان خیال و واقعیت، شبحی را بر بام خانهشان میبیند و دقایقی بعد در چندمتری خود در آشپزخانه با شبح روبهرو میشود که با صدایی وحشتناک به سوی او میآید. آنچنان هراس وجودش را دربرمیگیرد که ابتدا یارای حرکت ندارد و بعد….
لیلا طی اتفاقهایی با حمید دوستدار آشنا میشود و این آشنایی مسیر جدیدی را پیش روی او قرار میدهد، غافل از این که عادل مشرقی دل بستهٔ اوست...
«خاطرات الاغ مهربان» درباره پژمان است که برای مسافرت نزد دایی خود می رود. در آنجا متوجه یکی از کارمندان دایی اش می شود که یک الاغ است. ابتدا از او می ترسد ولی رفته رفته با هم صمیمی شده و…
شرفناز از آن می ترسد که الیاس به سرنوشت احمد دچار شود. او سالهاست به فرار از این زندان فکر می کند تا اینکه بالاخره روزی دست الیاس را گرفته و می گریزد. این فرار به گوش جمعه می رسدمسعود که یک استاد دانشگاه موفق و دارای خانواده ای دوستداشتنی است گرفتار یک رابطه عاطفی با یکی از دانشجویان خود میشود این رابطه به گونه ا پیش میرود که زندگی و خانواده اش را از هم میپاشاند
نیلوفر برای دیدن دوستش که چند وقتیست در دنیای مجازی با او آشنا شده راهی تهران می شود، اما در راه برایش اتفاقاتی می افتد که این قرار ملاقات به سرانجام عجیبی مبدل می شود و…