
زن و شوهری به نام های سعید و پروانه که با یگدیگر اختلاف دارند پس از طلاق به فکر تجدید زندگی مشترک شان می افتند؛ اما در یک سانحه اتومبیل زخمی می شوند. کوشش پزشکان برای درمان زن بی اثر می ماند. مرد نیز پاهای خود را از دست می دهد و پیرامون علت ماجرایی که بر او و همسرش گذشته به فکر فرو می رود..
داستان پسربچه ای را روایت می کند که قصد دارد آرزوی مادربزرگ پیرش را که زیارت امام رضا (ع) است، برآورده کند اما...
در این مستند به زندگی، آثار و مسیری که ایرج در تاریخ موسیقی و سینمای ایران پیموده اشاره شده، 60 هنرمند عرصه های موسیقی و سینما درباره جایگاه این خواننده و کارنامه سینمایی و موسیقایی اش صحبت می کنند …
چهار هواپیماربا، سه مرد و یک زن، روز پنجم ژوئن، یک هواپیمای ایرانی را میربایند. فرماندهٔ آنها شخصی است به نام فریبرز اتابکی که در میانهٔ ماجرا وارد معرکه میشود. دو تن از مسافران، که بعداً معلوم میشود یکی از آنها افسر است، هواپیمارباها را خلع سلاح میکنند و در برابر حیرت مسافران هواپیما را به همان مقصدی که هواپیماربایان میبردند هدایت میکنند..
وزارت بهداشت نیز تمایلی به ساخت این اثر داشت و در شرایطی که قرار بود در قالب فیلم ویدئویی تولید شود، به دلیل بازخورد خوبی که از پخش تلویزیونی آن حاصل می شود تهیه کننده و مسئولین تصمیم گرفتند تا آن را به صورت مینی سریال هم تولید کنند. موضوع این فیلم دربارهٔ اهدای عضو است..
دختر یک مرد سنتی، پس از ازدواج زندگی زناشویی ناموفقی دارد. پدرش که از این موضوع آگاه است تصمیم میگیرد برای ازدواج دو دختر دیگرش شرایطی قائل شود. به همین منظور شرایط خود را به صورت یک بخش نامه بر روی کاغذ میآورد و از خواستگارها میخواهد طبق مفاد مندرج شده، پا پیش بگذارند..
ناصر پس از سالها زندگی در خارج از کشور و به دلیل بچه دار نشدن و نپذیرفتن بچه پرورشگاهی از همسرش جدا می شود. و در ایران ازدواج مجدد می کند. در شب عروسی خودرو ناصر با تاکسی تصادف می کند که حامل یک زن باردار است. در حادثه زن فوت می کند و…
جوان ایرانی، تنها دارای تکلیف نیست، بلکه آن ها حقوقی متناسب با شأن و جایگاه خویش دارند. داستان روایت دو خواهر است که به دلیل فضای سرد و بی روح مادی و ماشینی زندگی امروز در مناسبات روزمره زندگی خود دچار سردرگمی اند. پدر خانواده نیز با وجود دوری از خانه به سبب کار در سکوی نفتی همواره در فکر آینده فرزندان است. اما خبری به پدر می رسد که راه دیگری را برای رسیدن به فردای بهتر مشخص می کند.
فیلم انفرادی داستان مردی بنام (مهدی هاشمی) است که به افرادی پرنفوذ بدهکار است و تصمیم میگیرد مثل گذشته سرقت کند و از دوست دوران جوانی (رضا عطاران) و همکارش (احمد مهرانفر) درخواست میکند تا کمکش کنند. این سه دوست از دزدی ماشین شروع میکنند تا عتیقه اما وقتی پول کافی بدست نمیآورند متوجه میشوند باید کار جدید انجام بدهند، اقدام به سرقتی بزرگ میکنند و وارد ماجرایی میشوند که اتفاقات طنز تلخ و شیرینی را برایشان رقم میزند.
سهند آذرنیا پیرمردی است که کارخانه ساخت اسباب بازی دارد. او بسیار علاقمند به ساخت عروسک هائی است که ریشه در قصه های ایرانی دارند، اما مدیر فروش کارخانه که پسر خواهر زن پیرمرد (سلم قلی) نیز هست سخت علاقمند تولید اسباب بازیهای غربی است به همین دلیل سعی می کند…