این فیلم یک کمدی-اجتماعی دربارهٔ یک مراسم ازدواج و ماجراهای جانبیِ آن است.
این فیلم داستان زندگی زن و شوهری را روایت میکند که با داشتن پسر و عروس، در سن میانسالی بچهدار میشوند. این اتفاق آن هم در روستایی کوچک که هیچ چیز از دید اهالی پنهان نمیماند.
این فیلم خانوادهای را ترسیم میکند که کودکی معلول دارند؛ «ماجان» مادر خانواده، عاشق کودک معلولش «احسان» است اما همسرش وجود این کودک را کفارهای برای گناهانش میداند و سعی دارد با فشار آوردن به «ماجان» او را وادار کند که «احسان» را به یک آسایشگاه بفرستد…
فیلم سینمایی داشآکل برگرفته از کتاب سه قطره خون (مجموعه داستان کوتاه) اثر صادق هدایت رابطهٔ عاشقانه ای را روایت میکند که «لوطیان» و «قداره کشان» آواز عشق «مرجان» را هنوز بعد از سالها روایت میکنند. فیلمی به قلم «منصور براهیمی» با نگاه نو به سینمای نوستالژیک ایران.
در فیلم پل خواب شهاب پسری جوانی است که قصد ازدواج با نامزدش را دارد. اما پس از اینکه پولهایش از طریق کلاهبرداری از دست میرود، او برای جبران بدهی اش به هر دری میزند تا اینکه…
این فیلم درباره بخشهایی از زندگی تیمسار منصور ستاری، فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و ساخت اولین جنگنده ایرانی است.
علی از یک خانوادهٔ مذهبی و بازاری است و به سنتور علاقهٔ زیادی دارد، وقتی شیفتگی او فاش میشود، ناچار بین خانواده و سنتور، دومی را انتخاب کرده و از خانواده رانده میشود. علی در موسیقی چنان تبحری پیدا میکند که شهرهٔ عام و خاص میشود و کنسرتهایش با استقبال غیرمنتظره ای روبرو میشود. علی در اوج موفقیت، عاشق هانیه میشود و با او ازدواج میکند، اما در غفلت و بیتوجهی رفته رفته به دام اعتیاد گرفتار شده و سپس بدبیاریهایش آغاز میشود، کنسرتهایش مجوز نمیگیرد و...
زندگی حامد آبان عکاس معروف با ورود معلم خصوصی پسرش، خانم نوایی ناگهان تغییر می کند و کار حامد به رفتگری می کشد و معروف به نارنجی پوش لیسانسه می شود. در این شرایط نهال همسر حامد خشمگین از این تحولات از خارج کشور بر می گردد و…
بغض داستان تلخ مهاجرت است . ماجرای پرتنش عشق و نفرت و داستان دو روایت از دو مقطع زندگی حامد و ژاله در استانبول است . ژاله و حامد دو جوان از نسل سوم مهاجران ایرانی هستند که ناخواسته تن به مهاجرت دادهاند .
عصبانی نیستم! داستان «نوید» با نقشآفرینی نوید محمدزاده دانشجوی ستارهدار و اخراجی است که برای فراهمآوردن حداقل شرایط زندگی در رویارویی با بیاخلاقیهای جامعه، با خود تمرین میکند تا «عصبانی» نباشد و در تلاش است تا دختر موردعلاقهاش «ستاره» با بازی باران کوثری را از دست ندهد.