بزودی
داستان فیلم تی تی ماجرای آشنایی یک دختر خیالاتی و کولیوار را با مردی روایت میکند که به طرز غیرمنتظرهای در حال کلنجار رفتن با مفهوم مرگ و پایان است. دختری که زندگیاش از طریق اجاره رحم به زوجهای نابارور میگذرد و شوهری درب و داغان دارد. این آشنایی هم زندگی تی تی را تحت تاثیر قرار میدهد و هم استادی را که در حال کار کردن روی یک تز دانشگاهی درباره پایان دنیاست.
فصل دوم این برنامه نیز همانند فصل گذشته برنامهای گفتگو محور است که با مسابقههای ریز و درشت در حین برنامه تماشاگران را غافلگیر میکند. شما هر هفته شاهد حضور یک مهمان شناخته شده در عرصه بازیگری و یا خوانندگی خواهید بود. تفاوت برنامه شباهنگی با برنامههای گفتگو محور دیگر در این است که حامد آهنگی این برنامه را با بازی و شوخیهای فراوان پیش میبرد. در واقع قرار است میزان جنبه و شوخی در مهمانان سنجیده شود...
فیلم سینمایی داشآکل برگرفته از کتاب سه قطره خون (مجموعه داستان کوتاه) اثر صادق هدایت رابطهٔ عاشقانه ای را روایت میکند که «لوطیان» و «قداره کشان» آواز عشق «مرجان» را هنوز بعد از سالها روایت میکنند. فیلمی به قلم «منصور براهیمی» با نگاه نو به سینمای نوستالژیک ایران.
“اختاپوس” از درون یک غار، امورات قلعه را فرمانروایی میکند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آنها “بل بله” را به خدمت گرفته اما آهوها با نقشهای “پیشونیسفید” از قلعه فرار میکنند. از سوی دیگر مادر “آهو پیشونیسفید” برگشته تا آهو را از “سالار” یعنی پدر خواندهاش پس بگیرد و “پیشونیسفید” به دلیل رنجش از سالار، میخواهد به پیش مادرش بازگردد اما..
ماجرا با به دام افتادن پیشونی سفید توسط اختاپوس آغاز میشود و در این قسمت، قهرمان داستان یعنی میمون (با بازی ارسلان قاسمی) به جنگ اختاپوس می رود اما…
دکتر ماکان برنا در جریان معالجه یکی از بیماران خود به نام پرنیان شهسوار دلداده او میشود. پرنیان که از خانوادهای ثروتمند و متمکن است به دلیل بیماری قلبی خود دچار افسردگی شده و امید خود را از دست میدهد. از سوی دیگر، فراز ورزشکار سرشناس و بنام که بدلیل ابتلا به بیماری سرطان از مرگ حتمی خود اطلاع یافته..
عزت که جوانی بیکار است، به همراه حشمت به قصد دزدی به خانه حاجیه خانم که پیرزنی خیر است، میرود. حاجیه خانم به عزت پناه میدهد. عزت تحت تاثیر او قرار میگیرد و رویه زندگیاش را تغییر میدهد.
داستان ویلای من دربارهٔ پیرمردی 90 ساله و پولدار (آقای مشکات) است که قرار است بهزودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همهٔ آنها فوت کردهاند. وکیل درستکار وی (نگین معتضدی) به دنبال وراث واقعی او میباشد که بهطور اتفاقی ارسلان (مهران مدیری) و هدایت (سیامک انصاری) که در یک رستوران کار میکنند متوجه این ماجرامیشوند و تصمیم میگیرند که خود را به عنوان برادر زاده مشکات معرفی کنند. ارسلان فردی باهوش و خلاف کار با سابقه است و هدایت نیز سابقه زندان دارد و در جعل مدرک استاد است.
همیشه همه چیز اون طوری که فکر میکنی پیش نمیره...