یک مامور مخفی عملیات خطرناکی را آغاز می کند تا سلاح قدرتمند و جدیدی که دزدیده شده را پیدا کند، اما درگیر ماجراهای پیچیده ای می شود که...
درباره یک شیطان از جهنم که در بدن کانگ بیت-نا، قاضی زیبایی که در یک حادثه جان خود را از دست داده بود، زندگی میکند. مأموریت او این است که کسانی را که باعث مرگ دیگران شدهاند به جهنم بفرستد تا بتواند به جهنم بازگردد، اما سپس با کارآگاهی به نام هان دا-اون آشنا میشود.
زنی جوان به نام به سوک ریو که تلاش میکند زندگی خود را تغییر دهد دوباره به کره باز میگردد. در این میان او با دوست دوران کودکی خود، یک معمار برجسته و مغرور به نام چوی سونگ هیو، روبرو میشود. حال آنها به عنوان همسایه در ابتدا با هم اختلاف پیدا میکنند، اما به تدریج به یکدیگر نزدیک شده و عاشق هم میشوند و…
آگاتا جادوگر شرور، به کمک تین از افسون واندا آزاد می شود و تصمیم می گیرد با کمک گروهی از زنان جادوگر، به جاده جادوگرها، تنها جایی که می تواند قدرت از دست رفته جادوگران را بازگرداند، برود...
داستان حول محور دو کارآگاه می گذرد که به اتفاقات مرموزی که در یک دهکده رخ می دهد می پردازند. وقتی گو جونگ وو 19 ساله بود، در آستانه ورود به یک دانشکده پزشکی معتبر بود؛ اما به خاطر قتل دو همکلاسی دستگیر شد. کو جونگ وو نمی توانست به خاطر بیاورد که آیا او این قتل ها را انجام داده یا نه و جسدی هرگز پیدا نشد. پس از گذراندن 10 سال زندان، کو جونگ وو به زادگاهش باز می گردد. او تصمیم می گیرد برای همیشه آنجا را ترک و زندگی جدیدی را آغاز کند، اما یک سری اتفاقات عجیب رخ می دهد…
دن چیس چند دهه است که از سازمان سیا بیرون آمده و در خفا زندگی میکند تا اینکه قاتلی از راه میرسد و چیس را دوباره مجبور بهانجام کارهایی میکند که دوست ندارد؛ این پیرمردِ کارکشته میفهمد که آینده و گذشتهٔ او بهم گره خورده است و چارهای جز بازگشت، پیش پای خود نمیبیند.
یک ملودرام احساسی که پیامدهای عشقی سرنوشتساز را به تصویر میکشد؛ عشقی میان زنی به نام هونگ که همه چیز را فراموش کرده و مردی به نام جونگو که پر از حسرت است را...
قسمت هفتم منتشر شد.
هنگام اشغال کره به دست ژاپن، در بهار 1945 در گیونگ سونگ، دو جوان با موجود عجیبی مواجه می شوند که از طمع زاییده شده و برای زنده ماندن باید با او مبارزه کنند.
قسمت دهم منتشر شد.
کارمن «کارمی» برزاتو، سرآشپز جوانی از دنیای غذاخوریهای خوب، پس از مرگی دلخراش، برای اداره ساندویچفروشی خانوادگیاش به خانه شیکاگو میآید. در حالی که کارمی برای دگرگونی رستوران و خودش میجنگد، خدمه آشپزخانهاش در اطراف لبههای خشن او نهایتاً
قسمت شانزدهم منتشر شد.
ریو سون جه یک ستاره محبوب است که همیشه مورد توجه بوده؛ زندگی او عالی بنظر می رسد اما سخت گیری های صنعت سرگرمی باعث می شود او خودکشی کند. از طرفی ایم سول کسی است که یک سانحه در کودکی باعث شد از رویاهایش دست بکشد؛ اما شنیدن آهنگ های ریو سون جه به او آرامش داد و از همان زمان طرفدار سرسخت او شد. بعد از شنیدن خبر خودکشی، او به طور معجزه آسایی به 15 سال قبل می رود و برای جلوگیری از آینده غم انگیز ریو سون جه تلاش می کند…