جوانی فارغالتحصیل رشته مهندسی مکانیک است که در صنعت خودروسازی طرحهای مختلف ارائه کرده، اما کسی به او بها نمیدهد. او برای اینکه حرف خود را به گوش مسئولان برساند، بازی خطرناکی را آغاز میکند که منجر به گروگانگیری میشود. این فیلم به نحوی کپی شده از فیلم بعد ازظهرسگی با بازی آل پاچینو است.
فرزندان زنی قصد کلاهبرداری از او را دارند. آنها گمان می کنند که او مشاعرش را از دست داده و می خواهند اموال پدری را از او بگیرند و میان خودشان تقسیم کنند. این در حالی است که زن متوجه نیت آن ها هست و…
داستان یک کلاهبردار بین المللی اینترنتی است بنام آذین فراست که تنها یک نقطه ضعف دارد و آن
یک زوج جوان برای عبور از مرز احتیاج به پول دارند. آنها تصمیم میگیرند یک بازیگر سینما را بدزدند و در یک روز بارانی، آنها تصمیم خود را عملی میکنند. در خانهای در شمال کشور، او را زندانی کرده و به او میگویند که با مادرش تماس گرفته و به او بگوید پنجاه میلیون تومان پول آماده کند.
سهند آذرنیا پیرمردی است که کارخانه ساخت اسباب بازی دارد. او بسیار علاقمند به ساخت عروسک هائی است که ریشه در قصه های ایرانی دارند، اما مدیر فروش کارخانه که پسر خواهر زن پیرمرد (سلم قلی) نیز هست سخت علاقمند تولید اسباب بازیهای غربی است به همین دلیل سعی می کند…
فرهاد اصلانی بعد از آزاد شدن از کمپ ترک اعتیاد و بازگشت به خانه به دنیال جاسازهایی میگردد که قبل از رفتن به کمپ مواد جاسازی کرده بود که در پی این کنکاش..
احمد خسروی مسئول رسیدگی به پروندههای مشکوک به قتل میشود و به سرنخهایی دست مییابد که پشت پرده این قتل رازگونه به کشف شبکه فساد اقتصادی میرسد. احمد بیمحابا به دنبال یافتن قاتل است و حتی زندگی خصوصی با فرزندانش نیز دچار مخاطراتی میشود در این تلاش بی وقفه و در شرایطی که باور دارد که به نتیجه نزدیک است در عین ناباوری متوجه میشود پشت این قتل راز دیگری وجود دارد.
خانوادهای فقیر که زندگی کولی واری را اختیار کردهاند، از زادگاه خود دور افتادهاند.
این فیلم داستان دو دوست به نامهای اکبر و حمید است که در یک عکاسی کار میکرده اما پس از مرگ صاحب مغازه آنها برای کسب درآمد به کشور ژاپن میروند.
داستان زندگی مانی، مردی در حدود 40 ساله، خوش تیپ، خوش مشرب و جذاب با روابط عمومی خوب، بسیار زیرک و باهوش، مدیر داخلی دو رستوران خوب شهر را روایت می کند. او سوار بر اتومبیلش در آستانه غروب به طرز بد و عجولانه ای رانندگی می کند زیرا اتفاق بدی در یکی از رستوران ها افتاده و صاحب رستوران او را فراخوانده است. با این حال او در مسیر با دختر جذابی برخورد می کند و از قضا جذب او می شود. با ملاقات دختر، مانی گرفتاری اش را فراموش کرده و سعی در به دست آوردن دختر دارد که در این راه دچار اتفاقات و چالش های فراوانی می شود. او در این مسیر سخت که براساس نیتی غلط بوده خیلی چیزهای زندگی اش را از دست می دهد…