
مردی بعد از جدایی چند ساله از خانواده برگشته و می خواهد خانه اش را از زن و پسر و عروس و نوه اش پس بگیرد. پسرش که در زیرزمین خانه زالو پرورش میدهد و می خواهد از این راه ثروتی بهم بزند، سعی می کند زن و مرد را آشتی دهد تا در خانه بمانند اما مادرش می خواهد با مردی دیگر ازدواج کند..
بزودی
بهداد می میرد. او را در سردخانه می گذارند. همه چیز برای او و اطرافیانش تمام می شود. زمانی بعد او سر حال و سر زنده در خیابان های تهران به دنبال خون می گردد، خونی برای عقرب …
برادران دوقلو الیاس و لوکاس پس از عمل جراحی صورت مادرشان، برای زندگی با او به خانه جدیدش نقل مکان میکنند. اما الیاس و لوکاس به سرعت احساس میکنند چیزی درباره مادرشان درست نیست. همانطور که رفتار این زن هر لحظه عجیبتر میشود، پسرها متوجه میشوند امکان دارد این زن اصلا مادر آنها نباشد و…
در جنوب شهر پسری به نام عطا با پدرش زندگی میکند و دو تن از دوستان خود را نیز به خانه راه دادهاست اما کلفتی که برای همسایهشان کار میکند، دلبستگی خاصی به این پسر دارد ولی عطا از این موضوع چیزی نمیداند. این کلفت دختری را به خانه عطا میآورد و ادعا میکند که دخترخالهاش است و از عطا میخواهد برای چند روزی مخفیانه او را در منزل خود نگه دارد. عطا این موضوع را میپذیرد و ماجراها با ورود این دختر به خانه شروع میشود.
صادق مشکینی (پرویز پرستویی)، فیلمبردار تلویزیون، که بسیار زیاد از جبهه و جنگ میترسد، برای اینکه بتواند از صندوق تلویزیون وام بگیرد تا خانهٔ نیمهساختهاش را تکمیل کند، باید برای فیلمبرداریِ فیلمی مستند از اسرای عراقی به منطقهٔ جنگی برود. صادق شبانه وصیتی تنظیم میکند و فردا صبح بههمراه آقای کمالی (محمود عزیزی) عازم منطقه میشود و صادق برای اینکه پایش به جبهه و منطقهٔ جنگی و خط مقدم نرسد، حوادث عجیب و غریبی رقم میزند….
چند دوست قدیمی یک شب در خانهٔ موروثی یکیشان جمع میشوند. با ورود مهمانان تازهوارد به جمع ماجراهای عجیبی رخ میدهد.
یک زوج جوان به نام دیوید و اِمی یک شب در حال رانندگی در جادهای خلوت بر اثر یک سانحه اتومبیلشان خراب شده و مجبور میشوند به مسافرخانهای که در آن نزدیکی است بروند؛ اما آنها پس از مشاهده نوار ویدئویی که در اتاقشان پیدا میکنند، متوجه میشوند...
یک مرکز فرماندهی با فناوری پیشرفته که خطرناکترین جنایتکاران را زیر نظر دارد، به یک مامور فدرال ماموریت میدهد تا در حین انجام وظیفه در یک اتاق شنود، فردی را تحت نظر بگیرد. اما به زودی این مامور فدرال متوجه میشود هدف مورد نظر آنها در خانهاش توسط گروهی مورد حمله قرار گرفته است. حال او باید بدون اتلاف وقت زندگی هدف مورد نظر را از داخل اتاق شنود، محافظت کرده و…
هستی، زنی است که از همسر درگذشته خود دختری به نام طلا دارد، و با جوانی متمول به نام ناصر ملک ازدواج کردهاست. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام او را کتک میزند. هستی پس از مراجعه به عمویش، به درخواست قاضی دادگاه و به منظور ایجاد آرامش در محیط خانه، تصمیم میگیرد از شغل مورد علاقه اش (پرستاری) دست بکشد. اما باز هم مشکلات آنها حل نمیشود.
یک هنرمند گرافیتی جوان شورشی که خانههای نخبگان ثروتمند را هدف قرار میدهد اما راز تکاندهندهای را کشف میکند که او را به سفری هدایت میکند که خود و نزدیکترین افراد به او را به خطر میاندازد.