رابطه پويان و بهار بوى تكرار گرفته و انگار ديگر عشقى وجود ندارد. بهار كه روانشناس است سعى میکند مشكلات را حل كند اما پويان قصد دارد راه حل ديگرى براى رهايی از مشكل طلاق عاطفى اش با بهار را امتحان كند...
احمد با یک کامیون حامل گوشت به سمت پایتخت در حرکت است. او عجله دارد تا قبل از زایمان همسرش محموله را تحویل بدهد و به زادگاهش بازگردد. در یکی از شهرهای بین راه توقف میکند و همان لحظه انفجاری در میدان شهر رخ میدهد و مجسمهای که قرار بوده روز بعد پرده برداری شود منهدم میشود. احمد به سرعت از محل میگریزد. ( لازم به ذکر است که سکانس های مربوط به این قسمت از فیلم در منطقه ایوانکی استان سمنان فیلم برداری شده است ) مأموران امنیتی به او مظنون میشوند و پس از آزادی، در راه بازگشت با جوانی به نام مصطفی همراه میشود که به تازگی از زندان آزاد شده است. مأموران جاده را بستهاند. مصطفی که مشغول رانندگی است. کامیون را از میان آنها عبور میدهد. مأموران به تعقیب کامیون میپردازند. مصطفی کشته میشود و احمد بر اثر تجربهای که پشت سر گذاشته متحول میشود..
فیلم بابای من خوانندس درباره پسر نوجوانی به نام آرمان است که با مادر و خواهرش زندگی میکند. روزی از طرف مدرسه یه آرمان خبر داده میشود که قرار است گروه سرودی در مدرسه تشکیل شود. در این میان آهنگسازی از بچهها تست خوانندگی گرفته تا آنها را برای جشن آماده کند. حال آرمان به عنوان تکخوان انتخاب میشود اما لیلا…
در فیلم جوکر شخصیت اصلی داستان به نام آرتور فلک است که گویا از مشکل روانی رنج می برد . او از به عنوان دلقک در مهمانی ها ظاهر میشود و امورات زندگی خودش و مادرش ...
داستان فیلم دربارهٔ مردی میانسال به نام کاظم است که در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی میکند. او که دانشجوی معماری دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده، پس از یک شکست عاطفی از دانشگاه انصراف داده و به زادگاه خودش برگشتهاست. خواهرش در جوانی خودسوزی کردهاست و پس از آن مسئولیت سرپرستی و تربیت پسر خواهرش با اوست. حالا آیدین به سن نوجوانی رسیده و او خود را در تربیت او ناتوان میبیند و با این حال به شدت به او علاقمند است. از سوی دیگر رابطهٔ او با دوست قدیمیاش به نام یحیی دچار چالش شدهاست. در این میان، حضور دو خواهر که آتابای کار ساخت ویلا برای پدر آنها را به عهده دارد، شرایط تازهای را رقم میزند و او به سیما دختر بزرگ خانواده علاقهمند میشود اما در بیان این علاقه به او تردید دارد.
فیلم پیتوک دربارهی جوانی اهل جنوب شهر به نام «علا» است که سودای بزرگی در سر میپروراند و میخواهد خود را بالا بکشد. آشنایی «علا» با زنی میانسال به نام «فروغ»، این پسر جوان را در موقعیتی پیشبینینشده و پر از جدال و کشمکش قرار میدهد؛ مسیری که هم با عشق، کینه، خشم و انتقام همراه است
خوشبختی توی رابطه، یهچیز کاملاً شانسیه؛ شاید اینکه دیگران از ما بترسن و مجبورشون کنیم که با ما بمونن، قابلاطمینانتر از این باشه که عاشقمون باشن.
ماپان مخترع بازیها و خالق سرزمین بازیوو برای نجات سرزمینش از چنگال سیلوس به دنبال پیدا کردن بچهای از میان زمین است، سرانجام ژوبین پسر بچه دست و پا چلفتی برای اینکار انتخاب میشود، این انتخاب بدترین انتخاب ممکن است.
برای یک زن که در حاشیه شهری بزرگ با همسر و فرزندش زندگی میکند، ماجرایی رقم میخورد که...
مردی توسط یک زن تبهکار کُشته میشود و دو غریبه را به جرم قتل بازداشت میکنند. یکی صحنه قتل را ندیده چون نابیناست، آن یکی هم فقط صحنه را دیده چون ناشنواست! آنها یک صبح تا غروب فرصت دارند که از این مهلکه جان سالم به در ببرند …