ویل اسپن مردی است که همسر سابقش در یک پمپ بنزین ناپدید میشود. ویل در حالی که به دل گروه جنایتکاران شهر می رود تا او را نجات دهد، همزمان از دست پلیس و مقامات افبیآی نیز متواری شده است...
برای رهایی بابا یاگا و رنفیلد از چنگال شکارچی هیولا میلا استار، خانواده Wishbone بار دیگر به یک خون آشام، هیولای فرانکشتاین، یک مومیایی و یک گرگینه تبدیل می شوند. خانواده هیولاهای ما با کمک و حمایت از سه خفاش خانگی خود، دوباره در سراسر جهان زوم می کنند تا دوستان خود را نجات دهند، آشنایی های هیولایی جدیدی ایجاد کنند و در نهایت به این درک می رسند که «هیچ کس کامل نیست» - حتی آنهایی که نقص دارند می توانند خوشبختی پیدا کنند.
جرج بیلی مرد مهربان و مردمدوستی است که پس از ورشکست شدن تصمیم به خودکشی میگیرد؛ اما فرشتهای به نام کلارنس مأمور میشود به روی زمین برود و زندگی او را نجات بدهد…
فیلم این دو نفر را در غرب وحشی پیدا می کند، جایی که آنها به نجات یک مزرعه از دست یک شرور کمک می کنند. رقبا با هم متحد می شوند تا به یک دختر گاوچران و برادرش کمک کنند تا خانه خود را از دست یک زمین خوار حریص نجات دهند.
وقتی اسکیباز سابق نابینایی به نام سوفی، برای مراقبت از گربهای که صاحبش به سفر رفته، به عمارتی دور افتاده پا میگذارد، سه دزد برای سرقت گاوصندوق مخفی صاحب خانه به عمارت هجوم میآورند. تنها راه دفاع سوفی، کلی سرباز کهنهکاری است که در نرم افزار "به جای من ببین" با او آشنا میشود. سوفی برای دفاع از خود و نجات از دست مهاجمان از کلی کمک میگیرد.
در حالی که نیروهای آمریکایی به سواحل نرماندی یورش می برند، سه برادر در میدان نبرد مرده دراز می کشند و برادر چهارم در پشت خطوط دشمن به دام افتاده است. کاپیتان تکاور جان میلر و هفت مرد وظیفه دارند به قلمرو تحت کنترل آلمان نفوذ کنند و پسر را به خانه بیاورند.
یک گیاه شناس جوان به نام الی برای مطالعه یک گونه گیاهی مهاجم به شهر کوچک و بیابانی نقل مکان می کند. اما پس از سقوط یک هواپیمای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی او، توسط سرنشین هواپیما ربوده شده و باید برای نجات جانش بجنگد...
دو آدم کش به نامهای وینسنت و جولز از طرف مارسلوس والاس ماموریت مییابند تا چمدانی را که دزیده شده ، از سارقان پس بگیرند و در جریان این عملیات به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکنند. وینسنت مامور میشود تا میا ، همسر والاس را به گردش ببرد ، اما میا بر اثر استفادهی بیش از حد مواد مخدر…
زمانیکه قاتلی اجیرشده به نام کای در مسیر جستجوی قاتلی دیگر راهی بانکوک می شود، ماموریتش برای انتقام تبدیل به مبارزه برای نجات دنیا از تهدیدی دیرینه می شود.
فیلیپ که بر اثر سقوط با چتر نجات معلول می شود، برای پرستاری از خود مردی به اسم دریس را استخدام میکند. فیلیپ تا قبل از استخدام دریس؛ مردی بداخلاق و غیر قابل تحمل بود اما با حضور دریس که شخصی است که سابقه سرقت و زندان نیز دارد زندگی و شخصیت فیلیپ متحول میشود.