
وزارت بهداشت نیز تمایلی به ساخت این اثر داشت و در شرایطی که قرار بود در قالب فیلم ویدئویی تولید شود، به دلیل بازخورد خوبی که از پخش تلویزیونی آن حاصل می شود تهیه کننده و مسئولین تصمیم گرفتند تا آن را به صورت مینی سریال هم تولید کنند. موضوع این فیلم دربارهٔ اهدای عضو است..
دختر یک مرد سنتی، پس از ازدواج زندگی زناشویی ناموفقی دارد. پدرش که از این موضوع آگاه است تصمیم میگیرد برای ازدواج دو دختر دیگرش شرایطی قائل شود. به همین منظور شرایط خود را به صورت یک بخش نامه بر روی کاغذ میآورد و از خواستگارها میخواهد طبق مفاد مندرج شده، پا پیش بگذارند..
ناصر پس از سالها زندگی در خارج از کشور و به دلیل بچه دار نشدن و نپذیرفتن بچه پرورشگاهی از همسرش جدا می شود. و در ایران ازدواج مجدد می کند. در شب عروسی خودرو ناصر با تاکسی تصادف می کند که حامل یک زن باردار است. در حادثه زن فوت می کند و…
جوان ایرانی، تنها دارای تکلیف نیست، بلکه آن ها حقوقی متناسب با شأن و جایگاه خویش دارند. داستان روایت دو خواهر است که به دلیل فضای سرد و بی روح مادی و ماشینی زندگی امروز در مناسبات روزمره زندگی خود دچار سردرگمی اند. پدر خانواده نیز با وجود دوری از خانه به سبب کار در سکوی نفتی همواره در فکر آینده فرزندان است. اما خبری به پدر می رسد که راه دیگری را برای رسیدن به فردای بهتر مشخص می کند.
جمعه جمال زهي، با پايان يافتن تحصيلاتش در زمينه علوم ارتباطات و ماهواره هاي مخابراتي، با مدرك دكترا به ايران مي آيد تا در يك عمليات نفوذي در خاك عراق شركت كند. در بدو ورود به كشور، او به سيستان و بلوچستان مي رود تا همسرش صنم را ببيند و براي رفتن به مأموريت خطرناكش، از او و خانواده خود خداحافظي كند. جمعه به دليل محرمانه بودن مأموريت، به خانواده و همسرش درباره جزئيات امر حرفي نمي زند. او به پاكستان مي رود تا به ظاهر از سفارت آمريكا ويزا بگيرد؛ اما در هتل توسط نيروهاي عراقي دستگير مي شود و...
مفخم فردی که قاچاقچی بینالمللی است بار دیگر به ایران بازگشته تا محمولهای را با نظارت خود به خارج از کشور بفرستد. او این بار در یک معامله پنج میلیارد تومان شمش طلا از یک تاجر یهودی کلاهبرداری میکند. در این بین سرگرد ملک که چند سال پیش همسرش را در راه دستگیری مفخم از دست داده، مأمور پرونده مفخم میشود تا به کمک سروان نصر او را به دام بیاندازند و...
جاهل خان در تماسی با ناظم مدرسه ابتدایی اندیشه از او می خواهد که مدرسه را تعطیل کند. جاهل خان تعدادی بخاری به مدرسه اهدا می کند و از آن پس کتاب های درسی بچه ها ناپدید می شود. به توصیه مسئولان مدرسه از بین بچه ها گروه انتظامات تشکیل می شود تا حافظ کتاب های درسی باشد. عینکی و دوستانش در روزنامه دیواری مدرسه به بررسی حوادث مدرسه می پردازند و مسئول گرفتاری ها را گودزیلا اعلام می کنند
احمد مرادی كه حدود 40 سال پیش به دلیل عدم موفقیت در خواستگاری از دختری به نام «اختر» به فرانسه مهاجرت كرده، اینك بنا به توصیه پزشكان معالج خود به ایران بازمی گردد و همزمان به جست و جوی دوستان و آشنایان می پردازد در حین این جست و جو «اختر» را درمی یابد، اما...
دکتر بهرام نورآیین در پی از دست دادن همسر و فرزندش در حادثهٔ یازدهم سپتامبر در نیویورک گاهی به ایران بازمیگردد. او که از شهر گریزان است به درمانگاهی که کنار چغازنبیل واقع شده میرود. او در آنجا دختری نوجوان به نام اقلیما را به عنوان پرستار استخدام میکند و به تدریج رابطهای صمیمانه میان آنها شکل میگیرد و…
دختری به نام هما که در فراز و نشیب زندگی اثیر حوادثی می شود که زندگی او را از سیر طبیعی خود خارج کرده و او را دچار کابوس می کند. همزمان او در گیر و دار قتل هایی قرار می گیرد که پلیس به دنبال پیداکردن سرنخی برای سرمنشأ این قتل هاست.