برایان کرنستون نقش والتر وایت دبیر شیمی را ایفا می کند که دوران سختی را می گذراند و به سختی از پس مخارج همسرش و پسرش که مشکل جسمانی دارد بر می آید . زمانیکه والتر متوجه می شود که به بیماری کشنده سرطان ریه دچار است ، همه چیز به یکباره برای او تغییر میکند . با دانستن اینکه چند سالی بیشتر زنده نیست و چیزی برای از دست دادن ندارد ، به همراه یکی از شاگردان قدیمی اش و با بهره گیری از آموخته هایش در زمینه علم شیمی شروع به ساخت و فروش ماده مخدر شیشه می کند...
برایان کرنستون نقش والتر وایت دبیر شیمی را ایفا می کند که دوران سختی را می گذراند و به سختی از پس مخارج همسرش و پسرش که مشکل جسمانی دارد بر می آید . زمانیکه والتر متوجه می شود که به بیماری کشنده سرطان ریه دچار است ، همه چیز به یکباره برای او تغییر میکند . با دانستن اینکه چند سالی بیشتر زنده نیست و چیزی برای از دست دادن ندارد ، به همراه یکی از شاگردان قدیمی اش و با بهره گیری از آموخته هایش در زمینه علم شیمی شروع به ساخت و فروش ماده مخدر شیشه می کند...
برایان کرنستون نقش والتر وایت دبیر شیمی را ایفا می کند که دوران سختی را می گذراند و به سختی از پس مخارج همسرش و پسرش که مشکل جسمانی دارد بر می آید . زمانیکه والتر متوجه می شود که به بیماری کشنده سرطان ریه دچار است ، همه چیز به یکباره برای او تغییر میکند . با دانستن اینکه چند سالی بیشتر زنده نیست و چیزی برای از دست دادن ندارد ، به همراه یکی از شاگردان قدیمی اش و با بهره گیری از آموخته هایش در زمینه علم شیمی شروع به ساخت و فروش ماده مخدر شیشه می کند...
داستان ویلای من دربارهٔ پیرمردی 90 ساله و پولدار (آقای مشکات) است که قرار است بهزودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همهٔ آنها فوت کردهاند. وکیل درستکار وی (نگین معتضدی) به دنبال وراث واقعی او میباشد که بهطور اتفاقی ارسلان (مهران مدیری) و هدایت (سیامک انصاری) که در یک رستوران کار میکنند متوجه این ماجرامیشوند و تصمیم میگیرند که خود را به عنوان برادر زاده مشکات معرفی کنند. ارسلان فردی باهوش و خلاف کار با سابقه است و هدایت نیز سابقه زندان دارد و در جعل مدرک استاد است.
داستان خانوادهای را در بستر تاریخ روایت میکند. داستانی که از ابتدای شهریور سال 1320 و در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین آغاز میشود و سرنوشت تحولات یک خانواده و یک سرزمین را به تصویر میکشد. تاریخ ایران با همه فراز و فرودهایش در زندگی همه ما جریان دارد و خاتون داستان زنی از زنان این سرزمین است که روزی روزگاری در ایران برای زندگی جنگیدهاند...
شبآهنگی همان تاکشوییست که انتظارش را دارید. برنامهای با رنگ هیجان و خنده با اجرای حامد آهنگی، و حضور مهمانهای محبوبی که از دیدنشان لذت خواهید برد...
شوخی کردم…! مجموعه ای ویدئویی به کارگردانی مهران مدیری است که در قالب طنز آیتمی تولید شد و در شبکه خانگش پخش شد. این مجموعه از آیتم های متفاوتی نظیر اتاق عمل، اخبار، متهم و بازپرس و... تشکیل شده است که در هر قسمت یک موضوع توسط این آیتم ها به طنز بیان می شود...
خلاصه داستان : سریال راز بقا سعید آقاخانی درباره جوانی به نام رحیم با بازی بهرام افشاری میباشد؛ سعید آقاخانی نیز ایفاگر نقش یک روحانی است که با پدر رحیم دوست بوده و حال بعد از فوت او هوای پسرش را دارد؛ حسن معجونی هم نقش برادر رحیم را در این مجموعه به عهده دارد.
سیاوش ساقی (میلاد کیمرام)، کشتیگیر و قهرمان جهان است و نامزدش مرجان، نیاز به عمل پیوند کبد دارد. سیاوش به دلیل ناتوانی مالی در پرداخت هزینههای عمل پیش نصرت (رضا کیانیان) که یکی از میلیاردرها محسوب میشود میرود.اما نصرت در ازای دادن پول از سیاوش میخواهد که مارال(ترلان پروانه)، دخترش را عقد کند.
رضا (حسین یاری) در مخمصهای افتاده که برای بیرون آمدن از آن به کمک سهیل (محمدرضا گلزار) و پیمان (هومن سیدی) نیاز دارد. اما نقشه آنها آنطور که نباید پیش میرود و اتفاقاتی رخ میدهد که کنترل اوضاع را از دست همه خارج میکند و …