یک مرد پس از یک عمر مشکل، این شانس را دارد که با عشق و حمایت خانواده اش اوضاع را تغییر دهد، می بیند که به مکان تاریکی که بر آن غلبه کرده است باز می گردد. پس از یک عمر دردسر و بدبختی، یک مرد این شانس را دارد که با عشق و حمایت خانواده اش همه چیز را تغییر دهد.اما او هر چه سعی میکند از مشکلات دور شود،میبیند که به آنها نزدیک تر میشود.
اِلا بلا بینگو و هنری دوستان صمیمی یکدیگر هستند که اکثر اوقات فراغتشان را با یکدیگر میگذرانند و به تفریح و بازی مشغول هستند. یک روز پسر جدیدی وارد محله آنها میشود و همه چیز تغییر میکند.
وکیلی به نام رابرت تصمیم میگیرد علیه یک شرکت بزرگ تولید مواد شیمیایی که باعث ایجاد آلودگی و صدمات زیادی به محیط زیست شده است، یک پرونده ایجاد کند و در مقابل این شرکت بایستد. اما…
دختری جوان به نام جو گرین، پیوندی عاطفی و ناگسستنی را با یک اسب وحشی زیبا ایجاد میکند و...
پس از سه سال مخفی شدن در یک محله دورافتاده، خبر به ماریان می رسد که پادشاه ریچارد شیردل مرده است. معشوقهاش رابین هود در حال بازگشت از جنگ است. او با خروج از پناهگاه خود به ملاقات او می شتابد اما آنها متوجه می شوند که همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست. ویلیام دی وندنال، کلانتر رسوا شده ناتینگهام، از تبعید بازگشته و برای انتقام آمده است.
نبرد یک افسر پلیس با اعتیاد به الکل، افسردگی و از دست دادن ویرانگر. و داستان واقعی اینکه چگونه خدا زندگی او را برای همیشه تغییر داد.
گروهی از گردشگران اسپانیایی که به ونیز ایتالیا رفته اند، خود را در حال تلاش برای زنده ماندن در برابر افراد محلی میبینند که چندان مشتاق دیدار خارجی ها نیستند…
در دهه 1950 میلادی، راننده کامیونی به نام فرانک شیرن (رابرت دنیرو) که حالا در یک خانهٔ سالمندان زندگی میکند، به همراه راسل بوفالینو (جو پشی)، از روسای مافیا ارتباط میگیرد. شیران همزمان با بالا رفتن رتبه خود و تبدیل شدن به یک قاتل قراردادی برتر، شروع به کار برای جیمی هوفا (آل پاچینو) میکند.
یک بچه ی یتیم به نام موگلی توسط گله ای از گرگ ها به سرپرستی گرفته می شود. او توسط یک پلنگ سیاه و خرسی خوش قلب زنده ماندن و بقاء در جنگل را یاد گرفته است. حضور موگلی در جنگل باعث عصبانیت شیرخان می شود، ببری که تنها هدفش در زندگی خوردن موگلی است.
پادشاه لوئی چهاردهم به امید رسیدن به زندگی جاودان، یک پری دریایی را اسیر می کند و قدرت زندگی را از او می رباید؛ اما فرزندش نقشه های شوم پادشاه را با خطر جدی تهدید می کند...