
خاطره، دختر پانزده ساله ناهيد و بهرام شرافت، در سالگرد تولدش ناپديد مي شود و جشن تولد او به مجلس ماتم تبديل مي شود. تلاش هاي همه براي يافتن خاطره بي نتيجه مي ماند. مادر بر اثر اين حادثه بيمار مي شود و پدر هم دست به دامان اداره آگاهي و سرگرد نراقي و بازپرس اين اداره مي شود. سرهنگ نصيري، دوست خانوادگي خانواده شرافت هم براي پيدا كردن خاطره تلاش مي كند. بازپرسي وسعت مي گيرد و پيش از همه آشنايان مورد اتهام قرار مي گيرند. از جمله مظنونها، محمدرضا پسر جوان سرهنگ نصيري است كه معلوم مي شود به خاطره علاقه مند بوده و در كودكي هم يك بار جان او را نجات داده است..
پریا دختری که از خارج به ایران آمده مبتلا به سرطان است . حالا با پسری آشنا شده و به ادامه زندگی امیدوار شده و..
داستان فیلم در مورد جوان آهنگسازی که عاشق دختری است و دختر از خانوادهای مذهبی است و تفاوت دو خانواده، با ورود نفر سوم در کلاس موسیقی مشکلاتی برای آنها پیش میآید و …
طاهر که برخلاف نظر خانواده اش با روجا ازدواج کرده، در شب جشن تولد دختر خردسالش برای او هدیه ای دریافت میکند که بعداً معلوم میشود از طرف مردی ناشناس استمرد ناشناس از آن پس مدام زنگ مي زند تا (به قول خودش) حقيقتي تلخ را به اطلاع او برساند. اين حقيقت درباره خيانت همسر اوست. طاهر كه لكنت زبان دارد و كودكي ناخوشايندي داشته به مرور به همسرش مشكوك مي شود و با او به كشمكش برمي خيزد..
قدیر ظفرلو صاحب یک شرکت مضاربهای جهت تهیه ویزای سفر برای دخترش فرشته، او را به عقد راننده خود امیر درمیآورد. ملوک همسر اول قدیر، امیر را در جریان قرار داده و امیر نیز از خروج فرشته جلوگیری میکند. فرشته که برای رهایی خود به منزل پدرش رفته بود با طلبکاران پدرش روبرو میشود و به منزل امیر بازمیگردد. قدیر به آمریکا میرود اما پس از چند سال به ایران بازگردانده میشود. سرانجام او با کمک فرشته سرمایهٔ خود را بین سهامداران تقسیم میکند.
عروسک فروشی در پارک ماجراهایی که بر سر دوست سینماگرش آمده است را برای دختر جوانی بازگو میکند. دختر جوان که از عوامل فیلمی است که در آنسوی پارک مشغول فیلمبرداری آن هستند، در انتها به هویت مرد عروسک فروش پی میبرد..
فیلم درباره پسر جوانی به نام آرمان است که می خواهد به خدمت سربازی برود. او در روز اعزامش با پسر عمه خود سعید تماس می گیرد تا برنامه ای برای تفریح بریزد در همین حین آن دو با دختری به نام مریم آشنا می شوند و …
داستان زن تنها و ثروتمندی به نام غزاله را به تصویر میکشد. او در یک خانه ویلایی با خدمتکار و دو دختر جوان زندگی آرامی را پشت سر میگذارد تا اینکه مردی وارد زندگی آنها میشود و سرنوشت همه آنها را تحت تاثیر حضور خود قرار میدهد...
فیلم قصه یک موجود فضایی است که از سیاره خود به زمین سفر میکند تا همزاد گمشده اش کوتی را بیابد.کوتی پیش ازاین برای یافتن زیباترین چیز به زمین آمده و به سیاره خود برنگشته است، کاتی وقتی به زمین می آید با دخترکی به نام ستاره جستجویش را آغاز می کند ...
ناصر که دلال و واسطه خرید اعضاء بدن انسان است ماموریت پیدا می کند تا برای پدر نادر که در بیمارستان بستری است یک قلب پیدا کند ، ناصر به طور اتفاقی با دختر یکی از بیمارانی که اهدا کننده است آشنا می شود ولی..