زمانیکه اختراع مرموز ون هلسینگ از کنترل خارج می شود، درک و رفقای هیولایش همگی به انسان و جانی نیز به هیولا تبدیل می شوند. هم اکنون که درک در بدنی اشتباهی قرار گرفته و قدرت هایش را از دست داده، به همراه جانی که عاشق زندگی جدیدش به عنوان یک هیولاست، باید با همکاری یکدیگر بشتابند تا درمانی برای خود پیدا کنند.
زمان جنگهای ویتنام است. به کاپیتان «ویلارد» دستور داده می شود که به جنگلی در کامبودیا رفته و سرهنگ کورتز خائن را که درون جنگل برای خودش ارتشی تشکیل داده را پیدا کرده و بکشد. زمانیکه او در جنگل فرود می آید کم کم توسط نیروهای مرموزی در جنگل گرفتار شده تا حدی که دچار جنون می شود. همراهان وی هم یکی یکی به قتل می رسند. همینطور که ویلارد به مسیرش ادامه می دهد بیشتر و بیشتر شبیه کسی می شود که برای کشتنش فرستاده شده است...
جرج بیلی مرد مهربان و مردمدوستی است که پس از ورشکست شدن تصمیم به خودکشی میگیرد؛ اما فرشتهای به نام کلارنس مأمور میشود به روی زمین برود و زندگی او را نجات بدهد…
کریس، مردی مطلقه و ثروتمند عاشق زنی اسرارآمیز به نام اسکای می شود که این اتفاق منجر به به دام افتادن همسر سابق و فرزندش میشود و در نهایت جنگی ناامید کننده برای بقا در می گیرد
کاب دزدی ماهر است که با استفاده از تکنولوژی خواب مشترک به ضمیر ناخودآگاه افراد نفوذ می کند و افکار و رازهای ارزشمند آنها را می دزدد. هدف جدید او مدیرعامل شرکت بزرگی است، اما کاب این بار نقشه جدیدی در ذهن دارد. او در این راه از گروهی جدید و حرفه ای برای رسیدن به هدفش کمک می گیرد، اما همه چیز آنطور که باید پیش نمی رود...
زنی به نام لوسیا و پسرش به دور از جامعه و در منطقهای دور افتاده با یکدیگر زندگی میکنند. خانواده کوچک این مادر و پسر به ندرت پذیرای افراد میباشد و هدف اصلی آنها داشتن یک زندگی آرام است. اما با ظاهر شدن یک موجود مرموز و ترسناک که شروع به تسخیر خانه کوچک آنها میکند، رابطه این مادر و پسر در معرض آزمایش قرار گرفته و…
وقتی رویاهای آزاردهنده یک کارآگاه شباهت هایی را با تحقیقات در حال انجام آشکار می کند، او باید هر کاری که لازم است برای کشف ارتباط خود با قتل های وحشیانه انجام دهد...
چارلی پس از آشنایی با یک دختر نابینا، شاخه گلی از او دریافت میکند و عاشق او میشود. این عشق باعث میشود تا «چارلی» دست به هر کاری بزند تا هزینه درمان چشمهای دختر را فراهم کند و...
یک افسر سابق پلیس نیویورک است که اکنون کلانتر روستای کوچکی در جورجیا شده، باید با گروهی از دزدان که یک پزشک ثروتمند را گروگان گرفتهاند مقابله کند.
لئونارد که بر اثر یک اتفاق حافظهی کوتاه مدتش را از دست داده است، در تلاش هست تا با کمک یادداشتها و عکسهایش، خاطره ی تلخِ بسیار مهمی را به یاد بیاورد. اما…