فیلم، داستان زندگی پسر جوانی است از طبقه متوسط را روایت میکند که تحصیلات دانشگاهی اش به پایان رسیده و جویای کار است. او با خانمی کارخانه دار آشنا و مسیر زندگی اش عوض میشود..
یک روانشناس معتقد است دارویی اختراع کرده که رفتار انسانها را عوض می کند. برادرش از مسئولین زندان است وبرای ازمایش دارو به دنبال داوطلب می گردد جوانی که در حال گذراندن دوره محکومیتش است از فرصت استفاده می کند وپس از استفاده از دارو که هیچ تاثیری نداشته خود را فردی موجه وقابل اعتماد نشان می دهد واز زندان آزاد می شود و…
صیف اله خان از دنیا رفته و طی یک وصیت عجیب تمام فرزندانش را از ارث محروم می کند. اما یک شرطبندی برای رسیدن به ارث وجود دارد و آن ازدواج دو پسرش تا قبل از رسیدن مراسم چهلمش است. اما موضوع به این سادگی نیست و اتفاقات عجیب تری پیش روی آنهاست…
عروسک فروشی در پارک ماجراهایی که بر سر دوست سینماگرش آمده است را برای دختر جوانی بازگو میکند. دختر جوان که از عوامل فیلمی است که در آنسوی پارک مشغول فیلمبرداری آن هستند، در انتها به هویت مرد عروسک فروش پی میبرد..
فتحی با بازی حمید لولایی صاحب فروشگاه عتیقه فروشی، فردی بسیار خسیس است. او روح شریکش با بازی رضا شفیعی جم را در خواب می بند که او را متوجه گذشته، حال و آینده اش می کند. فتحی که متنبه شده از خواب بیدار می شود و آدم دیگری می شود و..
در یک روستای زیبا که اکثر افراد با هم فامیل هستند به خاطر مسائل دیرینه ای که بین ده پایین و بالا وجود داشته و یک قرعه کشی افراد پایین ده و بالا ده با هم لج می کنند. در این بین رفیع که راننده یک مهندس کارخانه است و همیشه آرزوی پیشرفت داشته وقتی متوجه می شود که مهندس می خواهد فرمول کارخانه را به عده ای بفروشد از آب گل آلود ماهی گرفته و مهندس را تهدید می کند که رازش را افشا خواهد کرد و مبلغ زیادی از او پول گرفته و از شورای ده هم مبلغ زیادی دزدی می کند و فرار می کند..
حسني، پسركي است كه با مادر خود روزگار را به سختي و تنگدستي مي گذراند، روزي براي فروش بز خود، كه خيلي هم او را دوست دارد به سمت بازار حركت مي كند، در راه به جادوگري برخورد مي كند كه در ازاي يك بطري پر از دود، بز را از حسني مي خرد. بطري ستوني از دود در حياط خانه حسني تشكيل مي دهد، كه حسني را به آسمانها مي برد. حسني در بالاي ابرها وارد خانه غول مي شود و در آنجا با مرغ تخم طلا آشنا مي شود و با مرغ تخم طلا از خانه غول فرار مي كند. پس از آن در مرتبه دوم حسني باز هم به دنياي بالاي ابرها مي رود، وارد خانه غول مي شود و جعبه موسيقي را كه ظاهراً سالها پيش متعلق به جادوگر پير بوده مي دزدد. در هنگام فرار از دست غول، جادوگر به كمك حسني مي آيد و غول را در بطري سحرآميز گير مي اندازد..
فیلم ماجرای پیرزنی به اسم بی بی خاتون را روایت می کند که با ترفندی، فرزندانش را در شب یلدا، مقارن با تولد فرزند شهیدش، با بازی سیدجواد هاشمی، دور هم جمع می کند..
یک گربه سیاه که موشها به آن میگفتند «اسمشو نبر» به شهر موشها حمله میکرد. به خاطر همین موشها به یک شهر دیگر میروند. قرار میشود پدرها و مادرها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچهها هم با معلم و آشپزباشی راه طولانیتر را انتخاب میکنند..
گلی جان؛ داستان شخصی به نام عزیز خان است که بسیار آدمی خرافاتی است و چند سالی میشود که یک ماهی قرمز به نام گلی جان را از پسر عمویش هدیه گرفته است. از آن سال هر اتفاق خوبی که در خانواده رخ میدهد، عزیز خان آن را ربط میدهد به گلی جان. عزیز خان هر سال چند روز قبل از عید نوروز به همراه خانواده به باغ پسر عمو میرود و طی مراسمی ماهی را داخل تنگ مخصوص می اندازد و سر سفره عید می آورد. عزیز خان اعتقاد دارد که خاص بودن این ماهی سر سفره هفتسین برایش شانس می آورد؛ در همان شب اول عید تنگ ماهی به طور اتفاقی می شکند و ماهی می میرد و خانواده در گیر ماجراهایی می شوند، اما...