
پسری دوازده ساله به نام فلیکس با استفاده از غیبت مادرش و زمانی که او با کشتی و برای استراحت به یک سفر تفریحی رفته است برای یافتن پدرش که حدود دو سال پیش به طرز اسرارآمیزی در دریا ناپدید شد، عازم سفری پرماجرا شده .
دختر 11 سالهای به نام پالینا سفری جادویی را آغاز می کند تا حقیقت گذشته و خانواده اش را بیابد.
سال 2085، مرد جوانی، یکی از معدود بازماندگان جامعه، سفری طولانی را برای یافتن دیگران آغاز می کند.
شاعر جوان جنگ بریتانیایی رابرت گریوز با لورا رایدینگ ازدواج کرده و صاحب چهار فرزند میباشد. رایدینگ با سرپیچی از قراردادهای جامعه مودبانه، با گریوز و همسرش که به عنوان یک اداره زندگی می کنند، نقل مکان می کند. سپس با آمدن جفری فیبز، شاعر خوش تیپ ایرلندی، این چیدمان تبدیل به یک چهارخانه می شود. اما به زودی تنشها و رقابتها آنقدر شدید میشوند که گریوز مظنون به تلاش برای قتل است…
جولی پس از رابطه پر فراز و نشیب خود با یک مرد مسن کاریزماتیک اما فریبکار، با ساختن فیلم فارغ التحصیلی خود و جدا کردن واقعیت از داستان استادانه ساخته او، شروع به گره زدن عشق شدید خود به او می کند...
سالواتوره توتو کودکی عاشق فیلم و سینماست. تنها تفریح او رفتن به سینما و بازی با نگاتیوهاست. این موضوع باعث شکل گیری رابطهای عمیق بین او و آلفردو آپاراتچی تنهای سینما پارادیزو، میشود.
دختری بیست ساله به نام آلما پس از مرگ پدربزرگش تصمیم میگیرد به خانه دوران کودکی خود در جزیرهای کوچک در قلب یک جنگل باشکوه بازگردد. او در آنجا دو توله بیپناه را نجات میدهد، یک گرگ و یک شیر. آنها پس از مدتی پیوندی جداییناپذیر با یکدیگر ایجاد میکنند اما پیوند میانشان به زودی و زمانی که یک جنگلبان، حیوانات را پیدا کرده و با خود میبرد، از بین میرود. حال این دو توله باید سفری ماجراجویانه را آغاز کنند تا دوباره با یکدیگر و آلما متحد شوند.