دختر یک مرد سنتی، پس از ازدواج زندگی زناشویی ناموفقی دارد. پدرش که از این موضوع آگاه است تصمیم میگیرد برای ازدواج دو دختر دیگرش شرایطی قائل شود. به همین منظور شرایط خود را به صورت یک بخش نامه بر روی کاغذ میآورد و از خواستگارها میخواهد طبق مفاد مندرج شده، پا پیش بگذارند..
جوان ایرانی، تنها دارای تکلیف نیست، بلکه آن ها حقوقی متناسب با شأن و جایگاه خویش دارند. داستان روایت دو خواهر است که به دلیل فضای سرد و بی روح مادی و ماشینی زندگی امروز در مناسبات روزمره زندگی خود دچار سردرگمی اند. پدر خانواده نیز با وجود دوری از خانه به سبب کار در سکوی نفتی همواره در فکر آینده فرزندان است. اما خبری به پدر می رسد که راه دیگری را برای رسیدن به فردای بهتر مشخص می کند.
جمعه جمال زهي، با پايان يافتن تحصيلاتش در زمينه علوم ارتباطات و ماهواره هاي مخابراتي، با مدرك دكترا به ايران مي آيد تا در يك عمليات نفوذي در خاك عراق شركت كند. در بدو ورود به كشور، او به سيستان و بلوچستان مي رود تا همسرش صنم را ببيند و براي رفتن به مأموريت خطرناكش، از او و خانواده خود خداحافظي كند. جمعه به دليل محرمانه بودن مأموريت، به خانواده و همسرش درباره جزئيات امر حرفي نمي زند. او به پاكستان مي رود تا به ظاهر از سفارت آمريكا ويزا بگيرد؛ اما در هتل توسط نيروهاي عراقي دستگير مي شود و...
یک رانندهٔ آژانس به نام سعید، شبی مسافری را که یک عروس است سوار میکند. عروس برای سعید تعریف میکند که همسرش فرامرز دنبال او نیامده و او مجبور است او را بیابد، اما جستجوهایش ثمری ندارد و وقتی به مراسم عروسی برمی گردد پدر با او برخورد بدی میکند. مهتاب به خانه خاله خود میرود، اما او هم مهتاب را نمیپذیرد. مهتاب برای پیدا کردن فرامرز راهی چالوس میشود و آنجاست که میفهمد فرامرز به او دروغ گفته و اصلاً پدر و مادری ندارد. مهتاب سراغ گیتی دختر خاله فرامرز میرود، اما میفهمد که فرامرز و سهراب در کار قاچاق مواد مخدر هستند و همچنین متوجه میشود که گیتی نیز با آنها همکار است و چند وقتی هم به عقد فرامرز درآمده ولی پس از مدتی فرامرز او را رها کرده و حالا گیتی برای انتقام از فرامرز، او را زندانی کرده و اتومبیل سهراب را هم به سرقت برده، سهراب گیتی را پیدا میکند و به قتل میرساند. او که درصدد کشتن سعید و مهتاب بود توسط پلیس دستگیر میشود.
جاهل خان در تماسی با ناظم مدرسه ابتدایی اندیشه از او می خواهد که مدرسه را تعطیل کند. جاهل خان تعدادی بخاری به مدرسه اهدا می کند و از آن پس کتاب های درسی بچه ها ناپدید می شود. به توصیه مسئولان مدرسه از بین بچه ها گروه انتظامات تشکیل می شود تا حافظ کتاب های درسی باشد. عینکی و دوستانش در روزنامه دیواری مدرسه به بررسی حوادث مدرسه می پردازند و مسئول گرفتاری ها را گودزیلا اعلام می کنند
فیلم دزدان خبابان جردن داستان سامی سه سوت و هوشنگ است که قصد سرقت از یک گاو صندوق را در خیابان جردن دارند و ماجراهای عجیب و غریبی برایشان پیش می آید و…
ذبیح و غلام، دو شخصیت محوری این داستان، از طبقات پایین اجتماع هستند که طی ماجراهایی طنزآمیز اتومبیل نعشکش خود را از دست میدهند و مجبور میشوند برای گذران زندگی، با موتورسیکلت، جنازههای مشتریان خود را جابهجا کنند، سکانس رویارویی ذبیح و غلام مجید صالحی و علی صادقی با پسر متوفی حسن علیرضایی از سکانسهای جذاب فیلم است.
در فیلم مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست : هویت پیتر پارکر فاش شده و او متهم به قتل میستریو است، اما او حالا از دکتر استرنج کمک میخواهد تا همه فراموش کنند که پیتر پارکر همان مرد عنکبوتی است که ارجاعی به دنیای کمیک پس از حوادث کمیک Civil War دارد. پس از مبارزه دکتر استرنج با اسپایدرمن روی قطار، در ادامه به شخصیتهای شرور فیلم مثل الکترو و ظاهرا لیزارد و سندمن و پس از آن به گرین گابلین اشاره میشود.
در فیلم دکتر استرنج 2 استرنج با رویارویی با دوستی که اکنون دشمن شده، موجب رهاسازی شیطانی غیرقابل توصیف میشود و…
فرزندان زنی قصد کلاهبرداری از او را دارند. آنها گمان می کنند که او مشاعرش را از دست داده و می خواهند اموال پدری را از او بگیرند و میان خودشان تقسیم کنند. این در حالی است که زن متوجه نیت آن ها هست و…