این فیلم داستان زندگی یک بازیگر پیشکسوت به نام حسین عطاری (جمشید مشایخی) را روایت میکند که سالهاست جلوی دوربین نرفتهاست و حالا که بناست مراسم تجلیلی برایش برگزار شود هم هیچکس از محل زندگیش خبر ندارد. اینجاست که رفقای قدیمی این بازیگر که آنها نیز مدتهاست به دنبالش هستند درصدد برمیآیند تا با کمک نوه اش، او را پیدا کنند..
یک هنرمند تئاتر بر اثر تصادفی فردی را مجروح کرده و گذرش به زندان می افتد، او که هیچ از آداب و رسوم زندان نمی داند مجبور می شود که …
اواخر جنگ جهانی دوم و در 18 شهریور 1324 باشگاه «دوچرخه سواران» تاسیس شد. این مجموعه با ایجاد چندین رشته ورزشی، از 22 بهمن 1328 با نام «تاج» فعالیت خود را ادامه داد و در 20 فروردین 1358 با تغییر اسم به «استقلال» حیات خود را تداوم بخشیده است. این باشگاه که تیم فوتبال آن با 4 حضور در فینال مهم ترین رویداد باشگاهی آسیا و کسب 2 جام از این رقابت ها، یکی از سه تیم پرافتخار این قاره محسوب می شود، در کارنامه خود فتح تعداد جام های بسیاری را در رشته های مختلف ورزشی به خصوص رشته پرطرفدار فوتبال دارد تا هوادران بی شماری، آن را محبوب خود بدانند..
گروهی از دختران دبیرستانی برای جشن تولد هم کلاسی شان به شهر بازی میروند ،در این میان برادر یکی از دختران آنها را در شهر بازی می بیند و می کوشد این دختر را به خانه بازگرداند اما به یک باره فاجعه رقم می خورد...
هستی در یک بیمارستان مشغول به کار است. او در موقعیت عجیب و غریبی گرفتار است موجودی ناشناخته و خاص او را همیشه زیر نظر دارد و مشکلات زیادی را برایش پدید می آورد و…
داستان فیلم از جایی شروع می شود که زوج جوانی در شب عروسی شان اختلاف بزرگی بینشان پیش می آید و با تداوم این اختلاف، مشکلات دیگری نیز وارد زندگی شان می شوند....
داستان فیلم دربارهٔ زوجی است (امیر جعفری - مهناز افشار) که در انتظار تولد فرزند هستند. ورود خواهر ناتنی زن (پانتهآ بهرام) مشکلاتی برای آنها به وجود میآورد. زن که پریشان احوال و مریض است، گذشتهای رازآلود دارد و در جوانی فرزندش را پس از طلاق رها کرده. مرد تمایل ندارد خواهر همسرش در خانه بماند. دوست صمیمی مرد خواستگار زن است، اما زن در نهایت به او هم دروغ میگوید و خانه را ترک میکند..
آقاي دشتبان كه كارمند بوده، بازنشسته مي شود و اين بازنشستگي شروع اختلافات او با همسرش در خانه است. دختر دانشجوي آقاي دشتبان خواستگاري به نام مهران شكوري دارد كه در همسايگي آنهاست و از محبوبه و خانواده اش جواب منفي گرفته است، اما خواستگار ديگر محبوبه كه بهروز نام دارد مورد علاقه ي اوست و خانواده هم موافق هستند..
گروهی رزمنده که برای یافتن «جعبه سیاه» مأموریت دارند درمحاصرة دشمن قرار میگیرند و شکست میخورند. گروهی دیگر به محل اعزام میشوند که رهبری آن به عهدهٔ برادر فرماندهٔ گروه قبلی است. موقع عبور از پرتگاهی که میان دو صخره قرار گرفتهاست و با سقوط یکی از افراد گروه به قعر دره، به ناچار گروه به دو دسته منشعب میشود..
گروهي راهزن هر سال اهالي روستاي ساوالان را غارت مي كنند. اهالي روستا به توصيه ي كدخدا عده اي مزدور به رهبري دوربوش خان را به كمك مي طلبند تا با راهزن ها مقابله كنند..