درباره خط قرمز هایی است که چهار جوان در پی مشکلاتشان می خواهند از آن ها عبور کنند. عبوری که با فرار از خانه و درگیر ماجراهای متعدد شدن، آن قدر پیچیده می شود که راهی به جز بازگشت و درخواست کمک باقی نمی ماند.
سریال کیف انگلیسی درباره شخصی به نام منصور ادیبان است که مدرک خود را از فرانسه دریافت کرده، او با دختری به نام مستانه که از طبقه ثروتمندان جامعه می باشد، آشنا می شود و به او کمک می کند که در انتخابات بعدی مجلس پیروز شود، وی از طریق این دختر با انگلیسی ها آشنا شده و لذا تحت تاثیر روابط بیگانه تمام تفکرات قبلی خود را از دست می دهد.
به دنبال یک دور همی خاص، زندگی چند خانواده زندگی به هم پیوند میخورد. از روز تولد مشترک گرفته تا چیز هایی که حتی انتظارش را ندارند...
اروین اولین کار بازیگری خود را انجام می دهد و خود را در تگزاس می بیند که در زیر بال یک حفاری نفت تقریباً ورشکسته مرل و هم گروهش فیه گرفته می شود. این سه نفر وارد یک ماجراجویی وحشیانه می شوند تا بانک و یک شرکت نفتی فاسد را گول بزنند تا قبل از اینکه رویاهای مرل از بین برود.
میسون، مغز متفکر جنایتکار، در شرف اجرای یک عمر است که معشوق و عضو اصلی خدمه او، دکر، تیم را به زیر می کشد و فاش می کند که او یک مامور مخفی اینترپل است. میسون که دلشکسته است فرار می کند و از زندگی جنایی بازنشسته می شود تا اینکه برادر کوچکترش شاون از لیگ خود خارج می شود و به تنهایی یک سرقت بزرگ از بانک را انجام می دهد. میسون چاره ای ندارد جز اینکه به کمک بیاید، در حالی که اینترپل دکر را به این امید می آورد که او را عصبی کند. قبل از اینکه تیم های SWAT به بانک هجوم ببرند، میسون باید از تمام ابزار موجود در زرادخانه خود استفاده کند تا نه تنها با جایزه، بلکه از عشق زندگی خود نیز فرار کند.
در پی یک فروپاشی محیطی که بشریت را مجبور کرده است 20 درصد از جمعیت خود را از دست بدهد، زمانی که برنامه پدری برای ثبت نام در برنامه جدید اتانازی دولت به طرز وحشتناکی به هم می خورد، یک شام خانوادگی به هرج و مرج تبدیل می شود.
امدادگر کاساندرا وب که مجبور به مقابله با افشاگریهای گذشتهاش میشود، با سه زن جوان که مقصدشان آیندهای قدرتمند است، رابطه برقرار میکند... اگر همگی بتوانند از یک حال مرگبار جان سالم به در ببرند.
کارگر یک مغازه زندگی اش را از نو شروع می کند و نشان می دهد با هوش و استعداد چه کارهایی می توان انجام داد.
قبل از اینکه کریگ کریک باشد، او فقط کریگ بود - یک بچه جدید در یک شهر جدید. تنها چیزی که کریگ می خواهد این است که به نزد دوستان قدیمی خود در خانه قدیمی خود برگردد. اما وقتی میفهمد که نهر نزدیک گنج گمشدهای را پنهان میکند که میتواند آرزوی او را محقق کند، کریگ برای یافتن آن به سفری میپردازد - در بیابان خطرناک حومه شهر پیمایش میکند، دوستیهای جدیدی برقرار میکند، همه اینها در حالی که توسط گروهی ترسناک دنبال میشود. دزدان دریایی که در صدد نابودی خود نهر هستند.
دکتر ایان مالکوم، ریاضیدان آشوب، پس از یافتن دفتر خاطراتش، اتفاقات ناگوار و درگیری های 30 سال پیش در مورد پارک تفریحی جزیره پر از دایناسورهای ماقبل تاریخ را به یاد می آورد که فرار می کنند و بیهوش می دوند...