در این فیلم سه داستان به هم پیوسته با شخصیتهای مختلف را در طی یک روز در تهران روایت میکند.
داستان این فیلم دربارهٔ پدر و دختر روزنامهنگاری است که همپای هم کار میکنند و هیچکدام به خاطر دیگری ازدواج نکردهاند. دختر در یک نشریه کار میکند و پدر هم بعد از مدتی دوباره دست به قلم میشود.
یک هنرمند تئاتر بر اثر تصادفی فردی را مجروح کرده و گذرش به زندان می افتد، او که هیچ از آداب و رسوم زندان نمی داند مجبور می شود که …
هستی در یک بیمارستان مشغول به کار است. او در موقعیت عجیب و غریبی گرفتار است موجودی ناشناخته و خاص او را همیشه زیر نظر دارد و مشکلات زیادی را برایش پدید می آورد و…
امیر کشته میشود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد میکنند. اما بعد از مدتی شروع میکنند به بدگویی از او و حتی کمی که میگذرد نزدیکترین کسانش جسد او را نمیتوانند شناسایی کنند. فیلم روایتگری بیطرف از تلاش و پیگیری شخصیتهای پیرامون امیر است.
امیر محجوبی(سیدجواد رضویان) هنرپیشه محبوب سینما قصد دارد با دخترخالهاش، هستی(افسانه پاکرو) ازدواج کند. اما پدر هستی، حاج نایب (رضا شفیعیجم) که فردی بسیار متعصب و سنتی است اعلام میکند که حاضر نیست یک هنرپیشه و مطرب را به عنوان دامادش قبول کند و تنها در صورتی با ازدواج امیر و هستی موافقت میکند که امیر شغلش را عوض کند. هستی و امیر تلاش میکنند تا نظر حاج نایب را عوض کنند. در همین حین جلیل برادر دوقلوی امیر پس از سالها از خارج از کشور بازمیگردد…
ترگل که زندگی خانوادگی خوبی ندارد دلبستهٔ عباس است، اما پدرش با ازدواج آنها مخالف است ترگل از خانه میگریزد و با عباس ازدواج میکند. عباس که قصد دارد برای کار به جزیره کیش برود، ترگل را نزد مادرش به روستا میفرستد…
داستان فردی را روایت میکند که به اشتباه با یک فرمانده جنگ جابجا گرفته میشود و باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در زندگی اش میشود..
الهام (الهام حمیدی) در آستانه ازدواج با نامزد پولدارش سهیل (امیرعلی دانایی)، بینیاش را به خاطر بزرگ بودن و حساسیتی که مادر سهیل نسبت به آن دارد، عمل جراحی میکند. او برای تغییر عکس شناسنامه وارد مشکلات جدیدی میشود و در شناسنامه المثنی نام فردی به نام عبدالکریم (رضا عطاران) را میبیند که ماجراهایی را برایش بهوجود میآورد.
داستان زنی است که با مشکلات فراوانی مواجه می شود و دقیقا زمانی که بیشترین نیاز به کمک را دارد توسط فردی ناشناس یاری می شود و …