شرفناز از آن می ترسد که الیاس به سرنوشت احمد دچار شود. او سالهاست به فرار از این زندان فکر می کند تا اینکه بالاخره روزی دست الیاس را گرفته و می گریزد. این فرار به گوش جمعه می رسدمسعود که یک استاد دانشگاه موفق و دارای خانواده ای دوستداشتنی است گرفتار یک رابطه عاطفی با یکی از دانشجویان خود میشود این رابطه به گونه ا پیش میرود که زندگی و خانواده اش را از هم میپاشاند
پیرمردی که در تنگنا قرار گرفته برای گذران زندگی و حل مشکل معیشت خود،به راه حل غریبی می رسد؛او تصمیم می گیرد که دست به نوعی خودفروشی زده و اعضای بدن خود را به حراج بگذارد.
این فیلم دربارهٔ اردشیر مشکین ثروتمندترین مرد دنیاست که برای اموال خود به دنبال نوه گم شدهٔ خود به اسم " عزیز " میگردد و در این حین و بین، زندگی او و اطرافیانش دستخوش اتفاقات عجیبی میشود..
فیلم داستان زندگی مردی نویسنده است که از بیماری وسواس رنج می برد. او با وجود مهربانی ها و حسن خلقی که دارد نمی تواند به خاطر این بیماری با دیگران ارتباط برقرار کند. مجید قریب مترجم کتابهای رمان فرانسوی است. او که از بیماری وسواس رنج میبرد، قرار است در آغاز ترم جدید، میزبان دختر برادرش، پری باشد. با ورود پری به زندگیاش، درگیریهایی بین او و مجید روی میدهد. همزمان، معلم زبان پری نیز پا به خانه مجید میگذارد و حوادث جدیدی را رقم میزند.
بهروز که مردی کلاهبردار و حقه باز است، به یکباره حادثه ای عجیب در زندگی اش رخ میدهد. او در امروز گرفتار میشود و هر کاری میکند فردا نمیآید…
داستان زندگی شیرین را روایت می کند که پدر و مادرش در حال جدا شدن هستند. او از طرفی نگران سرپرستی خواهرش است. بعد از مشکلاتی که برای شیرین به وجود می آید او تصمیم به مهاجرت می گیرد. و …
این تله فیلم یک طنز موقعیت است و داستان زندگی فرزاد (بابک برجسته) جوانی 30 ساله را روایت می کند که بیکار است. او به دنبال ازدواج است و دوست دارد ازدواج کند. پدرش که کارگاه آهنگری دارد پیشنهاد کار به او می دهد ولی...
«به من نگو قراضه» داستان مردی است که تلاش میکند خاطرهای را برای همسرش زنده کند که دچار آلزایمر شده و در این مسیر با یک راننده تاکسی روبهرو میشود. خرم (علیرضا خمسه )حسابدار بازنشستهای است که حالا با مسافرکشی درونشهری گذران زندگی میکند. از قضا روزی خرم خسیس با مردی (جمشید مشایخی )که تاجر فرش است آشنا میشود و آقای مسافر شیفته خودرو قراضه وی میشود و ...
سحر و سروش زوج جوانی هستند که زندگی خوبی دارند. پری خواهر بزرگتر سحر او را ترغیب به شکاکیت به سروش می کند. سروش که زندگیش را دوست دارد به رفتارهای آزارنده او اهمیت نمی دهد. اما وقتی سحر به شرکت میرود و در کارهای شرکت مداخله می کند سروش هم ناراحت می شود. او برای اینکه سروش را زیر نظر داشته باشد به شرکت میرود و منشی دفتر سروش میشود. با حساسیتها و دخالتهایش باعث می شود شرکت خسارت زیادی ببیند و مشتریهای خوبش را از دست می دهد. سروش که به دنبال راه چاره است با کمک باجناقش فرید عده ای کارگر ساختمانی را به عنوان کارمند به شرکت می آورد تا محیط مردانه شود و حساسیت سحر کمتر شود و…
حسین عطاردی با همسرش، فخری و پسرش، در خانهٔ قدیمی پدر زندگی میکند. او و همسرش کارمند بانک اند. فخری با تهیهٔ وام مسکن به اصرار به حسین میقبولاند که خانهٔ پدری را بفروشند و در یک مجتمع آپارتمانی، در حومهٔ شهر ساکن شوند. پدربزرگ مخالف است. آنها به منظور فروش خانه، پدربزرگ را به آسایشگاه سالمندان میسپارند و ..