جاهل خان در تماسی با ناظم مدرسه ابتدایی اندیشه از او می خواهد که مدرسه را تعطیل کند. جاهل خان تعدادی بخاری به مدرسه اهدا می کند و از آن پس کتاب های درسی بچه ها ناپدید می شود. به توصیه مسئولان مدرسه از بین بچه ها گروه انتظامات تشکیل می شود تا حافظ کتاب های درسی باشد. عینکی و دوستانش در روزنامه دیواری مدرسه به بررسی حوادث مدرسه می پردازند و مسئول گرفتاری ها را گودزیلا اعلام می کنند
مسعود علاقه زیادی به رویا دارد وبرای رسیدن به او از هر ترفندی استفاده می کند.در نهایت بدلیل اصرار های مسعود به او جواب مثبت می دهد.مسعود بخاطر اینکه سر از کارهای او در بیاورد به تعقیب او می پردازد و متوجه می شود که او در توزیع مواد مخدر دست دارد. مسعود به رویا پیشنهاد همکاری می دهد ولی رویا ...
فیلم دزدان خبابان جردن داستان سامی سه سوت و هوشنگ است که قصد سرقت از یک گاو صندوق را در خیابان جردن دارند و ماجراهای عجیب و غریبی برایشان پیش می آید و…
احمد مرادی كه حدود 40 سال پیش به دلیل عدم موفقیت در خواستگاری از دختری به نام «اختر» به فرانسه مهاجرت كرده، اینك بنا به توصیه پزشكان معالج خود به ایران بازمی گردد و همزمان به جست و جوی دوستان و آشنایان می پردازد در حین این جست و جو «اختر» را درمی یابد، اما...
فیلم کودکانه ننه نقلی داستان کودکانی هست که همراه مربی خود به شمال کشور سفر میکنند و مربی در طول راه داستان ننه نقلی و کدو قلقله زن را تعریف می کند.
ذبیح و غلام، دو شخصیت محوری این داستان، از طبقات پایین اجتماع هستند که طی ماجراهایی طنزآمیز اتومبیل نعشکش خود را از دست میدهند و مجبور میشوند برای گذران زندگی، با موتورسیکلت، جنازههای مشتریان خود را جابهجا کنند، سکانس رویارویی ذبیح و غلام مجید صالحی و علی صادقی با پسر متوفی حسن علیرضایی از سکانسهای جذاب فیلم است.
دکتر بهرام نورآیین در پی از دست دادن همسر و فرزندش در حادثهٔ یازدهم سپتامبر در نیویورک گاهی به ایران بازمیگردد. او که از شهر گریزان است به درمانگاهی که کنار چغازنبیل واقع شده میرود. او در آنجا دختری نوجوان به نام اقلیما را به عنوان پرستار استخدام میکند و به تدریج رابطهای صمیمانه میان آنها شکل میگیرد و…
سیامک که در آرزوی رفتن به خارج است تنها موفق به پیدا کردن کاری در یک سفارتخانه در تهران میشود که وقتی ازدواج میکند به دلیل مخالفت همسرش با شغل او، به رانندگی در آژانس میپردازد...
فیلم انفرادی داستان مردی بنام (مهدی هاشمی) است که به افرادی پرنفوذ بدهکار است و تصمیم میگیرد مثل گذشته سرقت کند و از دوست دوران جوانی (رضا عطاران) و همکارش (احمد مهرانفر) درخواست میکند تا کمکش کنند. این سه دوست از دزدی ماشین شروع میکنند تا عتیقه اما وقتی پول کافی بدست نمیآورند متوجه میشوند باید کار جدید انجام بدهند، اقدام به سرقتی بزرگ میکنند و وارد ماجرایی میشوند که اتفاقات طنز تلخ و شیرینی را برایشان رقم میزند.
احسان روزنامهنگاری نیمه روشنفکر است که تاکنون هرچه نوشته، مورد توجه مردم واقع نشدهاست. تا اینکه سلسله گزارشهایی را مینویسد که کاملاً عامه پسند و دربارهٔ رمالی است. انتشار این گزارشها اگرچه نام احسان را به عنوان روزنامهنگاری موفق سر زبان میاندازد، اما او را دچار دردسرهای عجیب میکند و…