دیجی والتر" یک پسر 12 ساله است که همیشه از پنجره ی اتاقش خانه ی آقای نبرکرکر را دید می زند آقای نبرکرکر همسایه ی مرموزی است و هر چیز که در حیاط خانه اش بیافتد مصادره می کند پدر و مادر دیجی برای تعطیلات آخر هفته به خارج از شهر می روند و دیجی را به پرستار بچه الیزابت می سپارد ولی دیجی همراه ...
باربی که دختر یک نانوای ساده بوده، همیشه در آرزوی یک زندگی خوب بوده است. او اکنون در یک دهکده بسیار زیبا در کنار یک جنگل سرسبز زندگی می کند. روزی از روزها باربی متوجه حضور یک اسب تک شاخ در حاشیه جنگل می شود و با تعجب به تعقیب این موجود می پردازد و پس از اینکه به اواسط جنگل می رسد متوجه می شود که...
دکتر “اکس” برنامه ای را آغاز کرده است که در آن قربانیان بی گناه را به ارتشی از سپاهیان سمی تبدیل می کند که هدف آن ها نابودی هرچیزی هست که سر راهشان قرار می گیرد. آیا اکشن من می تواند یک بار دیگر دنیا را نجات دهد؟
ماجراجویی های داربی دختری 6 ساله به همراه پو و تیگر که برای حل مشکلات روزمره خود به شتاب یکدیگر نیشتابند.
انیمیشنی در مورد ماجراهای بیل اردکه و آلدو تمساح
در سرزمین اکوستریا اسب شاخ داری زندگی می کند. این اسب دوست داشتنی توسط شاهزاده خانم میلیسیا آموزش دیده است . او درصدد است تا مسوول برگزاری جشن خانواده سلطنتی باشد و در این مسیر باید با خطرات مختلف دست و پنجه نرم کند و بتواند این جشن را به بهترین نحو ممکن به پایان برساند. اسب دوست داشتنی قصه ما متوجه می شود که وجود سحر و جادویی عجیب ممکن است به مردم خاصی در شهر آسیب برساند و باعث کشته شدن مردم شود.
سایه های تار نگران بازگشت قهرمانانه ی تائو به مترونوی هستند. آن ها توانسته اند با کمک ربات های عنکبوتی که می توانند تارهای انبوه تولید کنند، شهر را در تسخیر خود درآورند. تائو که در پیله یی گیر افتاده، خودش را آزاد می کند و به شکل یک ربات درمی آید. ظاهرش خیلی وحشتناک شده اما نیروهای جدیدی پیدا می کند که می توانند به او برای بازپس گیری مترونوی کمک کنند...
در ادامه رویدادهای قسمت قبلی، شهرداری قصد دارد خانه «شرلی» را تخریب کرده و به جای آن، شهربازی احداث کند؛ اما «شرلی» و دوستانش مانع اجرای این تصمیم میشوند و ..
آرن که پس از کشتن پدر خود و دزدیدن شمشیر او، آواره بیابانها شده، مورد حمله گرگها قرار میگیرد، کیمیاگری به نام شاهین او را نجات میدهد و همراه خود به سفر میبرد. آنها پس از مشاهده شهر هرت که در آن بردهفروشی مرسوم است در منزل زنی پناه میگیرند.
جس (هاچرسن) خودش را برای مسابقه ی دو مدرسه آماده می کند. اما تنها کسی که می تواند از او جلو بزند دختری تازه واردی به نام «لزلی» (راب) است. آن دو پس از مدتی با هم دوست می شوند و مکانی اسرار آمیز را در جنگل به نام «ترابیتیا» در نظر می گیرند و خود را شاه و ملکه ی آن جا می نامند...