یک کشیش آمریکایی که در مکزیک کار می کند در جریان جن گیری تسخیر می شود و در نهایت مرتکب یک عمل وحشتناک می شود. هجده سال بعد، عواقب گناهش دوباره به دامان او میآیند و بزرگترین نبرد را در درونش به راه میاندازند.
داستان فردی به نام "بول" که به طور مرموزی پس از 10 سال غیبت به خانه برمی گردد تا از کسانی که در تمام آن سال ها او را به این روز انداخته اند، انتقام بگیرد.
پسر نوجوان و آسیب پذیری شاهد جایگزینی مادرش توسط زن جدید و عجیبی میشود و باید با نیروهای ماوراء طبیعی وحشتناکی که به نظر می رسد به همراه این زن به خانه آنها آورده شدهاند روبهرو شود.
جنایتکار بزرگ نیل مک کالی در حالی که مشغول برنامهریزی یک دزدی بزرگ قبل از بازنشستگی خود است، در تلاش است تا سرکشی یکی از افراد خود را نیز کنترل کند. در همین حال، ستوان هانا سعی میکند مک کالی را زیر نظر بگیرد تا او را در حین ارتکاب جرم دستگیر کند.
جو و جری دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس مبدل زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند، جائیکه خود را «دفنی» و «جوزفین» می نامند.
یک خیاط خبره باید برای زنده ماندن در یک شب سرنوشت ساز، گروه خطرناکی از اوباش را فریب دهد.
چهار دوست برای برگزاری جشن تولد در یک خانه روستایی دور هم جمع می شوند. اما پس از فرا رسیدن شب، پرده از اسرار کنار رفته و حوادثی ناگوار شروع به رخ دادن می کنند.
وقتی یک سوارکار حرفه ای سالخورده برای شرکت در مسابقات قهرمانی تلاش میکند، با سوارکاری جوان و تازه کار برمیخورد که ادعا می کند پسر اوست.
والت کوالسکی یک سرباز بازنشسته ناراضی از زندگی است که در جنگ کره حضور داشته است و دل خوشی از کره ها ندارد. او حالا تصمیم به اصلاح همسایه اش گرفته است، یک نوجوان آسیایی که قصد دزدیدن دارایی با ارزش «کوالسکی» را داشته است.
در سال 1898 دَنیل پلِین ویو از حفاران با تجربه نفت، اطلاع پیدا می کند که در دشتی در غرب آمریکا چاهی از نفت در حال بیرون آمدن از زمین است، بنابراین دست پسرخوانده اش را می گیرد و به آنجا می رود .دنیل از کودکی تجربه های بدی با زندگی و انسان ها داشته است و رفته رفته از مردم متنفر است و می خواهد با کسب ثروتی کلان زندگی ای ترتیب دهد تا به دیگران نیازی نداشته باشد. با وجود این طرز فکر، او به پسرخوانده ای که دارد دل می بندد. اما پسرخوانده نیز آدم درستی نیست و دنیل با شخصی روبرو می شود که خود را به دروغ، برادر گمشده ای از او معرفی می کند.