وزارت بهداشت نیز تمایلی به ساخت این اثر داشت و در شرایطی که قرار بود در قالب فیلم ویدئویی تولید شود، به دلیل بازخورد خوبی که از پخش تلویزیونی آن حاصل می شود تهیه کننده و مسئولین تصمیم گرفتند تا آن را به صورت مینی سریال هم تولید کنند. موضوع این فیلم دربارهٔ اهدای عضو است..
دختر یک مرد سنتی، پس از ازدواج زندگی زناشویی ناموفقی دارد. پدرش که از این موضوع آگاه است تصمیم میگیرد برای ازدواج دو دختر دیگرش شرایطی قائل شود. به همین منظور شرایط خود را به صورت یک بخش نامه بر روی کاغذ میآورد و از خواستگارها میخواهد طبق مفاد مندرج شده، پا پیش بگذارند..
فیلم حقه باز دم دراز درباره عروسک های عمو پیرداد است که از خانه فرار می کنند و مشکلات زیادی را به وجود می آورند.
صه ی مردی است که بعد از بازنشسته شدن به خاطر آزار و اذیت های همسرش، در پی پیدا کردن شغل دوم است. اما در بیرون از خانه با اتفاقاتی روبرو میشود که…
رضا شاکری مشکلات عدیده ای با خانه و خانواده خود دارد و در حل آنها درمانده است. او برای رفع مشکلات خود در کوران حوادثی باورنکردنی قرار می گیرد و در سفری سخت و رویایی سر از دنیای دیگری درمی آورد. دنیایی که بودن در آن آرزوی هر انسانی است.
کودکی از پدر خود دور می افتد و تنها و ناامید زندگی اش را می گذراند. او در جوانی با دختری آشنا می شود که چون او از طفولیت پدرش را گم کرده است. آندو جستجوی عظیمی را برای یافتن پدر آغاز می کنند و پس از یک سلسله ماجرا سرانجام موفق می شوند.
ذبیح و غلام، دو شخصیت محوری این داستان، از طبقات پایین اجتماع هستند که طی ماجراهایی طنزآمیز اتومبیل نعشکش خود را از دست میدهند و مجبور میشوند برای گذران زندگی، با موتورسیکلت، جنازههای مشتریان خود را جابهجا کنند، سکانس رویارویی ذبیح و غلام مجید صالحی و علی صادقی با پسر متوفی حسن علیرضایی از سکانسهای جذاب فیلم است.
گاهی می شود که نمی شود، گاهی هزار بار دعا بی اجابت است، گاهی گمان نمی کنی و می شود
احسان روزنامهنگاری نیمه روشنفکر است که تاکنون هرچه نوشته، مورد توجه مردم واقع نشدهاست. تا اینکه سلسله گزارشهایی را مینویسد که کاملاً عامه پسند و دربارهٔ رمالی است. انتشار این گزارشها اگرچه نام احسان را به عنوان روزنامهنگاری موفق سر زبان میاندازد، اما او را دچار دردسرهای عجیب میکند و…
سهند آذرنیا پیرمردی است که کارخانه ساخت اسباب بازی دارد. او بسیار علاقمند به ساخت عروسک هائی است که ریشه در قصه های ایرانی دارند، اما مدیر فروش کارخانه که پسر خواهر زن پیرمرد (سلم قلی) نیز هست سخت علاقمند تولید اسباب بازیهای غربی است به همین دلیل سعی می کند…