در فیلم هرچی خدا بخواد به ونداد طاهری اطلاع میدهند که پدرش در جزیره کیش فوت کردهاست. همزمان به پارمیدا نصیری هم اطلاع میدهند که مادرش در جزیره کیش دچار سانحه شده و مردهاست. داستان فیلم از فرودگاه مهرآباد شروع میشود و...
داستان «دخترعمو و پسرعمو» دربارهٔ زندگی یک پسرعمو و دخترعمو است که قبلا ازدواج کرده بودند اما بعد طلاق در زندگی خانوادگیشان اختلافات زیادی به وجود میآید. آنها با دستور و راهنماییهای پدربزرگ خود مجبور میشوند تمامی اختلافات خانوادگیشان را حل کنند و...
داستان سه مرد متمول و اصطلاحا «زن ذلیل»(!) را روایت میکند که برای فرار از دست همسرانشان به همراه یک خواننده زیرزمینی پاپ به جزیره کیش متواری شده و نقشه ربوده شدن خود را میکشند؛ غافل از آن که ماجراهایی پر پیچ و خم درانتظارشان است...
در سرزمین ابرها جادوگری پیر و مهربان زندگی می کند که صاحب یک مرغ تخم طلا و یک جعبه جادویی است؛ اما غول بدجنس قصه، جادوگر را از خانه اش بیرون کرده و خانه، تخم مرغ طلا و جعبه موسیقی جادویی اش را به زور از او می گیرد تا اینکه..
داستان فیلم دربارهٔ زوجی است (امیر جعفری - مهناز افشار) که در انتظار تولد فرزند هستند. ورود خواهر ناتنی زن (پانتهآ بهرام) مشکلاتی برای آنها به وجود میآورد. زن که پریشان احوال و مریض است، گذشتهای رازآلود دارد و در جوانی فرزندش را پس از طلاق رها کرده. مرد تمایل ندارد خواهر همسرش در خانه بماند. دوست صمیمی مرد خواستگار زن است، اما زن در نهایت به او هم دروغ میگوید و خانه را ترک میکند..
زن و شوهری که بخاطر اختلافاتی که دارن مجبورند از هم جداشوند در این بین به آنها اطلاع داده میشود که حساب بانکی مشترکشان برنده یک ویلا در کیش شده است…
فرامرز و لیلی پس از گذشت یازده سال زندگی مشترک تصمیم به متارکه میگیرند. فرامرز با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق کرده و لیلی را از دیدن بچهها محروم میکند. لیلی که از قصد فرامرز مبنی بر خارج ساختن بچهها از کشور مطلع میشود؛ با کمک گرفتن از عاطفه (دوست مشترک خود و فرامرز) تغییر چهره داده و بعنوان پرستار بچه به منزل فرامرز میرود. او که...
مرتضی پسر نوجوانی است که می خواهد بعد از امتحاناتش سرکار برود تا بتواند دوچرخه بخرد. پدر او به شدت با کار کردن مخالف است و عقیده دارد که تابستان هم باید درس خواند. اما مرتضی بدون اطلاع پدر و با کمک پدربزرگش کار پیدا می کند و همین مسأله اختلافات قدیمی بین پدر و پدربزرگ را دامن می زند...
امیر فرزند کوچک خانواده ایزدی بزرگ است که با امید کسب موقعیتهای بهتر از سوی پدرش به خارج از کشور فرستاده میشود ولی پس از چندی به دلیل بروز اختلافاتی رابطه امیر با خانوادهاش قطع میشود و منصور برادر بزرگتر امیر برای بازگرداندن وی به آمریکا میرود.
در پی اختلاف و جدالی که بین دو گروه از قاچاقچیان مواد مخدر پیش میآید به پاسگاه مرزی اطلاع داده میشود که محمولهای از مواد مخدر در حال عبور از مرکز کشور است..