یک فرد بدشانسی به ناچار به “اولیور” و “استنلی” روی آورده است و آن ها را مجبور میکند تا به یک پیرزن برای غذا خوردن التماس کنند و…
همسر الیور در شیکاگو و در تعطیلات به سر می برد. اولیور بعد از یک مهمانی در شب گذشته خانه را به هم ریخته است. او تلگرافی از همسرش دریافت می کند که در آن نوشته است که بعد از ظهر به خانه برمی گردد! اولیور از ترس زنش با استن تماس می گیرد تا بیاید و در تمیز کردن خانه به او کمک کند اما…
هاردی که پایش شکسته در بیمارستان بستری شده است و لورل تصمیم می گیرد به عیادت او برود، اما ناخواسته برای اولیور مشکلاتی به وجود می آورد…
در سال 1938 جنگ خاتمه پیدا کرده است اما استنلی که مسئول حفاظت از یک سنگر بوده هنوز از این قضیه مطلع نشده است! در همین هنگام الیور، همرزم سابق استنلی، عکس وی را در یک روزنامه می بیند و…
در این فیلم الیور و استنلی نقش دو کودک خرابکار را ایفا میکنند که باعث ماجراهای بامزه ای میشود…
لورل و هاردی در یک کارگاه چوب بری مشغول کار میشوند ولی چیزی نمیگذرد که اشتباهات آنها خرابیهای بزرگی به بار میآورد…
دو آواره و ولگرد در یک عمارت خالی مخفی می شوند ولی صاحبان آن عمارت وارد آنجا می شوند که قصد دارند آنجا را اجاره دهند…
لورل و هاردی، نوازندگان دوره گرد در سرمای زمستان، به امید کسب درآمد در کنار خیابان مشغول نواختن اند که سازهایشان را در یک دعوا از دست میدهند. در همین زمان آنها یک کیف پول پیدا میکنند که به آنها شانس خوردن یک غذای گرم را میدهد. ولی شخص دیگری نیز در کمین کیف پول است…
مردی به نام رندال گریوز پس از تحمل یک حمله قلبی شدید، از دوستان و همکارانش دانته، الیاس، جی و سایلنت باب میخواهد به او کمک کرده تا فیلمی درباره زندگیشان در کوئیک استاپ بسازند و…
سال 2024 است و تمام لایه اوزون بالای زمین از بین رفته. مکلید چندین سال پیش برای جلوگیری از مرگ و میر مردم کمک کرد تا سپری بزرگ ساخته شود. ولی اکنون او پیر شده و دیگر جاودانه نیست. ولی روزی کسانی که جاودانه اند از سیاره ای دیگر به زمین می آیند و...