در حالی که نیروهای آمریکایی به سواحل نرماندی یورش می برند، سه برادر در میدان نبرد مرده دراز می کشند و برادر چهارم در پشت خطوط دشمن به دام افتاده است. کاپیتان تکاور جان میلر و هفت مرد وظیفه دارند به قلمرو تحت کنترل آلمان نفوذ کنند و پسر را به خانه بیاورند.
یک گیاه شناس جوان به نام الی برای مطالعه یک گونه گیاهی مهاجم به شهر کوچک و بیابانی نقل مکان می کند. اما پس از سقوط یک هواپیمای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی او، توسط سرنشین هواپیما ربوده شده و باید برای نجات جانش بجنگد...
دو آدم کش به نامهای وینسنت و جولز از طرف مارسلوس والاس ماموریت مییابند تا چمدانی را که دزیده شده ، از سارقان پس بگیرند و در جریان این عملیات به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکنند. وینسنت مامور میشود تا میا ، همسر والاس را به گردش ببرد ، اما میا بر اثر استفادهی بیش از حد مواد مخدر…
زمانیکه قاتلی اجیرشده به نام کای در مسیر جستجوی قاتلی دیگر راهی بانکوک می شود، ماموریتش برای انتقام تبدیل به مبارزه برای نجات دنیا از تهدیدی دیرینه می شود.
فیلیپ که بر اثر سقوط با چتر نجات معلول می شود، برای پرستاری از خود مردی به اسم دریس را استخدام میکند. فیلیپ تا قبل از استخدام دریس؛ مردی بداخلاق و غیر قابل تحمل بود اما با حضور دریس که شخصی است که سابقه سرقت و زندان نیز دارد زندگی و شخصیت فیلیپ متحول میشود.
ایمی به همراه پسر نوجوانش در شهری کوچک زندگی می کند و سوگوار مرگ همسرش است. پس از وقوع یک تیراندازی در مدرسه محل تحصیل پسرش، او تلاش می کند با وجود محدودیت های رفت و آمدی که در شهر مقرر شده، در مدت زمان محدودی که دارد پسرش را نجات دهد.
پنجاه و هفت سال بعد از فاجعه ای که برای الن ریپلی رخ داد، سفینه فرار اضطراری او در کهکشان توسط یک تیم نجات در حالی که به خوابی عمیق فرو رفته، پیدا می شود. وقتی او را به زمین بر می گردانند هیچکس داستان او را باور نمی کند. اما او مسئول تیمی می شود که باید دوباره به آن سیاره برگردند و درجستجوی بازماندگان سفر قبلی و یا بیگانگان باشند.
دختری بیست ساله به نام آلما پس از مرگ پدربزرگش تصمیم میگیرد به خانه دوران کودکی خود در جزیرهای کوچک در قلب یک جنگل باشکوه بازگردد. او در آنجا دو توله بیپناه را نجات میدهد، یک گرگ و یک شیر. آنها پس از مدتی پیوندی جداییناپذیر با یکدیگر ایجاد میکنند اما پیوند میانشان به زودی و زمانی که یک جنگلبان، حیوانات را پیدا کرده و با خود میبرد، از بین میرود. حال این دو توله باید سفری ماجراجویانه را آغاز کنند تا دوباره با یکدیگر و آلما متحد شوند.
آبرامز یک آتش نشان سابق کیپ تاون است که از اختلال استرس پس از سانحه شدید رنج می برد و به دلیل ضربه روحی وارد شده در طی یک ماموریت نجات ناموفق، قادر به بازگشت به کار نیست.