در مجموع 713 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 713 فیلم و سریال یافت شد.
سحر و سروش زوج جوانی هستند که زندگی خوبی دارند. پری خواهر بزرگتر سحر او را ترغیب به شکاکیت به سروش می کند. سروش که زندگیش را دوست دارد به رفتارهای آزارنده او اهمیت نمی دهد. اما وقتی سحر به شرکت میرود و در کارهای شرکت مداخله می کند سروش هم ناراحت می شود. او برای اینکه سروش را زیر نظر داشته باشد به شرکت میرود و منشی دفتر سروش میشود. با حساسیتها و دخالتهایش باعث می شود شرکت خسارت زیادی ببیند و مشتریهای خوبش را از دست می دهد. سروش که به دنبال راه چاره است با کمک باجناقش فرید عده ای کارگر ساختمانی را به عنوان کارمند به شرکت می آورد تا محیط مردانه شود و حساسیت سحر کمتر شود و…
رامین (علی صادقی) پسری است با وضع مالی نه چندان خوب که به نیلوفر (سحر قریشی) از خانواده ای ثروتمند علاقهمند است. منوچهر، پدر نیلوفر (محمدرضا حقگو) به رامین سه ماه مهلت میدهد که مقدمات ازدواج و زندگی با نیلوفر را فراهم کند. رامین برای به دست آوردن پول مورد نیاز با دوستش بهروز (آرش اسد) نقشه ای میکشند و رامین را به جای داماد گمشده خانواده ثروتمندی جا میزنند که دچار فراموشی شدهاست تا پول مژدگانی را دریافت کنند..
هاشم، که جیگرکی دارد، مرد لوطی مسلکی است و هوای هم محله ای ها را دارد؛ منتها به سبک خودش. هر جا دعوایی باشد، هاشم هم وارد می شود و قضیه را تمام می کند. اما هاشم گروه دوستانی دارد، که خلاف کار هستند تا اینکه کابوسی او را تغییر می دهد..
خاطره، دختر پانزده ساله ناهيد و بهرام شرافت، در سالگرد تولدش ناپديد مي شود و جشن تولد او به مجلس ماتم تبديل مي شود. تلاش هاي همه براي يافتن خاطره بي نتيجه مي ماند. مادر بر اثر اين حادثه بيمار مي شود و پدر هم دست به دامان اداره آگاهي و سرگرد نراقي و بازپرس اين اداره مي شود. سرهنگ نصيري، دوست خانوادگي خانواده شرافت هم براي پيدا كردن خاطره تلاش مي كند. بازپرسي وسعت مي گيرد و پيش از همه آشنايان مورد اتهام قرار مي گيرند. از جمله مظنونها، محمدرضا پسر جوان سرهنگ نصيري است كه معلوم مي شود به خاطره علاقه مند بوده و در كودكي هم يك بار جان او را نجات داده است..
اسفندیار به دلیل بیماری پدرش مأمور میشود تا با مرسدس بنز به جای پدرش به سفر برود. در این میان اسفندیار که میبیند یک اتومبیل گرانقیمت به دست آورده سفر را یک روز عقب میاندازد و تصمیم میگیرد به اتفاق دوستانش یک روز با مرسدس خوش باشند. در طول روز اتفاقهای ناخوشایندی برای اسفندیار و دوستانش رخ میدهد که همگی از مرسدس متنفر میشوند و اسفندیار صبح روز بعد مرسدس را به آتش میکشد.
«دو عروس» قصه زندگی زن و شوهر جوانی است که مرد شرایط مالی مناسبی ندارد اما زن به خاطر داشتن دوستان متمول خواستههای عجیب و غریب دارد. او برای رسیدن به ثروت پیشنهادهایی میدهد و شوهرش را وادار به انجام کار تازهای میکند…
عروسک فروشی در پارک ماجراهایی که بر سر دوست سینماگرش آمده است را برای دختر جوانی بازگو میکند. دختر جوان که از عوامل فیلمی است که در آنسوی پارک مشغول فیلمبرداری آن هستند، در انتها به هویت مرد عروسک فروش پی میبرد..
داستاننویسی به نام جهانگیر گلستانه چند سال قبل با همسرش رعنا ازدواج کردهاست. آن دو یک پسر به نام اشکان دارند که 6 ساله است. جهانگیر سه کتاب چاپ کردهاست اما هیچکدام از این کتابها نتوانستهاند برای او پولی به همراه بیاورند. خانواده در خانهای اجارهای که صاحبش از آشنایان قدیم جهانگیر است زندگی و اجاره مختصری میپرداختند، اما طولی نمیکشد که آن دوست قدیمی تماس گرفته و میگوید قصد دارد در خانهاش ساکن شود. این خبر زندگی جهان را به هم میریزد..
رستم، گروهبان بازنشسته ي ارتش، با خاتمه ي جنگ در وضع روحي ناراحت به زادگاهش بازمي گردد. همسر او كه سرپرستي فرزندشان را به عهده داشته در كارگاه تعويض روغني برادرش به كار مشغول است. رستم تصميم مي گيرد زميني راكه سال ها پيش قول نامه كرده بازپس بگيرد، اما طرف ديگر قرارداد خواست او را اجابت نمي كند. رستم و پسر چهارده ساله اش به جنگل، بر سر زمين مي روند و مشغول قطع درختان جنگلي مي شوند. ايادي صاحب زمين او را به شدت مضروب مي كنند. همسر رستم كه از اين وضع به تنگ آمده قصد دارد همراه مادرش، كه از مهاجران روس است، پس از باز شدن مرز ايران و شوروي به آن سوي مرز برود. رستم با دوست نظامي بازنشسته ي خود به منزل مالك زمين مي روند و پس از كشته شدن دوستش قباله ي زمين را بازپس مي گيرد. او سپس به مرز مي رود و همسرش را به خانه بازمي گرداند..
درباره ی زوج جوانی است که دچار شک و سوء ظن به یکدیگر هستند و در این میان دوستان مشترک نقش بزرگی در زندگی آنان بازی می کنند و …