
ماریا (40 ساله) در تلاش است تا بین وظایف مادری و شغلی پرمشغلهاش تعادل برقرار کند، در حالی که همسر دومش، زیگموند، به دلیل کار، دائماً در سفر است. با افزایش فشار نیازهای متضاد، رابطهی آنها به تدریج از هم میپاشد.
وقتی «قاتل چشمهای قلبی» در سیاتل دست به جنایت میزند، دو همکار که شب ولنتاین را اضافهکاری میکنند، به اشتباه توسط این قاتل مرموز که به دنبال زوجهاست، یک زوج فرض میشوند. حالا آنها باید رمانتیکترین شب سال را در حالی بگذرانند که برای نجات جانشان فرار میکنند.
دو دوست صمیمی و همخانه، درو و آلیسا، در آستانهی یک روز پرماجرا هستند. وقتی متوجه میشوند که یکی از دوستان آلیسا اجارهی خانهشان را بر باد داده، آنها ناچار میشوند برای جلوگیری از اخراج و حفظ دوستیشان، در یک رقابت طنزآمیز با زمان، دست به کارهای غیرمنتظرهای بزنند.
لحظهای از بیاختیاری، "گائو ژیلی" را به فردی خانهنشین تبدیل میکند، اما هرگز انتظار نداشت که زندگیاش مسیری کاملاً متفاوت را در پیش گیرد. مجموعهای از تغییرات او را وادار میکند تا مسئولیتهایش بهعنوان سرپرست خانواده را بپذیرد. وقتی بار سنگین زندگی بر دوشش میافتد، باید با خود روبهرو شود و زندگی تازهای را آغاز کند.
زنی جوان که بهصورت مخفیانه در عمارت مجلل یک میلیاردر زندگی میکند، به رازهای تاریکی پی میبرد و این کشف او را درگیر نبردی ناامیدانه برای بقا میکند.
رم، که بهتازگی بهعنوان جمعآوریکننده منطقه منصوب شده است، در شهری در آندرا پرادش مسئولیت را به عهده میگیرد و بلافاصله با فساد و بیکفایتی عمیقی که دولت را آزار میدهد، روبهرو میشود. مصمم به ایجاد اصلاحات، تغییرات گستردهای را آغاز میکند که منجر به درگیری شدید با یک وزیر قدرتمند ایالتی میشود.
داستان درباره زن جوانی است که زندگی ایدهآلش با همسرش، که سرمایهگذار هِج فاند است، پس از آشنایی با یک دستفروش گاوچران محلی، به مثلثی کشنده از وسواس و قتل تبدیل میشود.
مردی ظاهراً معمولی به نام «موس» توسط پلیس دستگیر میشود. در ازای آزادیاش، او مخفیانه به یک باند مواد مخدر نفوذ میکند و یک معامله ساختگی ترتیب میدهد، اما اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد... کارگردان تاکشی کیتانو این داستان را در قالب دو فیلم ارائه میدهد: یک اکشن جدی درباره یاکوزا و یک کمدی خودهجویانه از همان داستان. سرنوشت «موس» چه خواهد شد؟
دو مأمور کارآزموده که در دو سوی درهای اسرارآمیز مستقر شدهاند، از دور به یکدیگر نزدیک میشوند. اما زمانی که نیرویی شیطانی از اعماق سر برمیآورد، آنها ناچار میشوند برای زنده ماندن با یکدیگر همکاری کنند.
یورکشایر، 1898. زنی داغدار همراه با پسرش به خانهی متروکهی همسر سابقش، که بهتازگی مرده پیدا شده است، نقل مکان میکند. اما پس از ورودشان، متوجه میشوند که در خانه تنها نیستند.