دو سال پس از نجات از یک حملهی خشونتآمیز به دست نئونازیها، حالا بکی 16 ساله به همراه سگش با یک زن مسن و مهربان زندگی خود را از نو میسازند، تا اینکه...
امید و محسن و صفا پسران سرراهی هستند که در محلهای به نام آجری و با حمایت آقای اتابکی بزرگ شدهاند. امید به ماهور، دختری که به او درس زبان فرانسه میداد، دل میبازد. پس از مدتی که از رابطه این دو میگذرد، امید برای خواستگاری نزد خانواده ماهور میرود و با مخالفت پدر ماهور، مهندس اعتمادی، روبرو میشود.
چهار هواپیماربا، سه مرد و یک زن، روز پنجم ژوئن، یک هواپیمای ایرانی را میربایند. فرماندهٔ آنها شخصی است به نام فریبرز اتابکی که در میانهٔ ماجرا وارد معرکه میشود. دو تن از مسافران، که بعداً معلوم میشود یکی از آنها افسر است، هواپیمارباها را خلع سلاح میکنند و در برابر حیرت مسافران هواپیما را به همان مقصدی که هواپیماربایان میبردند هدایت میکنند..
در فیلم بکی دختری نوجوان به نام بکی هوپر که روزهای آخر هفته را همراه با پدرش در خانهای ییلاقی سپری میکند، بر حسب اتفاق، کلیدی اسرارآمیز را درون یک جعبه پیدا میکند. دیری نمیگذرد که چهار زندانی فراری بسیار خطرناک، وارد اقامتگاه آنها میشوند و...