
استفانی، دانشجوی دانشگاه، که گرفتار کابوسی خشونتآمیز و تکرارشونده شده، به خانه بازمیگردد تا تنها کسی را پیدا کند که شاید بتواند این چرخه را بشکند و خانوادهاش را از سرنوشت هولناکی که بیتردید در انتظارشان است، نجات دهد.
اتان هانت و تیم IMF جستوجوی خود را برای یافتن هوش مصنوعی هولناکی به نام «هستی» (Entity) ادامه میدهند — هوشی که به شبکههای اطلاعاتی سراسر جهان نفوذ کرده است. در حالیکه دولتهای جهان و شبحی مرموز از گذشتهی اتان در تعقیب او هستند، او به همراه متحدانی جدید و ابزاری برای نابود کردن این هوش مصنوعی، وارد رقابتی نفسگیر با زمان میشود تا از تغییر همیشگی جهان جلوگیری کند.
زیگی، زنی موهاک از قبیلهی کاناواکه در حدود سیسالگی است که در تورنتو در حال پیشرفت در حرفهاش به عنوان یک اینفلوئنسر در شبکههای اجتماعی است. کمی پس از امضای قرارداد اسپانسری با
وقتی اِولین اِلستر ثروت پسرعموی دورافتادهاش را به ارث میبرد، تصور میکند که بالاخره بخت با خانوادهاش یار شده است. اما آنها نمیدانند که همراه با این ثروت، یک نفرین خانوادگی هم به آنها رسیده — و حالا باید هر کاری بکنند تا قربانی بعدی این نفرین نشوند.
یک استاد جوان دانشگاه و همسر باردارش، ناخواسته موجودی شرور با نیتهای مرگبار را آزاد میکنند.
پس از آنکه به طرز وحشیانهای به قتل میرسد، "سوزی سلمون" 14 ساله از بهشت شاهد خانوادهی داغدارش — و قاتلش — است. او در حالی که زندگی روزمره آنها را نظاره میکند، باید بین عطش انتقام و آرزوی آرامش و التیام خانوادهاش تعادل برقرار کند.
مادری مجرد، ساعتهای طولانی در روز کار میکند تا بتواند دختر بیمار خود را در بیمارستان نگه دارد. روزی، مردی مرموز به درِ خانهاش میآید و به او پیشنهاد میدهد که در ازای مبلغی قابلتوجه، در ترجمهی یک کتاب باستانی همکاری کند.
سه فیلمساز جوان برای ساخت یک مستند دربارهی شیوع مرموز طاعون، به روستایی دورافتاده سفر میکنند. دولت این منطقه را منطقهای ممنوعه اعلام کرده و شایعاتی در حال پخش است مبنی بر اینکه این بیماری ریشه در یک نیروی شیطانی باستانی دارد. گروه فیلمبرداری تمام تلاش خود را
در این نبرد پرهیجانِ ذهنها و ارادهها، ریحان، شیاد زیرک، نقشهای برای سرقت الماس میکشد و در عین حال میکوشد راجان، دشمن سادیست خود را فریب دهد.
نائومی، زن جوانی است که خودرواش از جاده منحرف شده و درون یک گودال میافتد و او را در منطقهای دورافتاده گرفتار میکند؛ جایی که حتی موبایلش آنتن نمیدهد. در همین هنگام، یک راننده یدککش بهطرزی مرموز ظاهر میشود، اما بهجای کمک، نائومی را به قربانی بعدی خود تبدیل میکند.