هنگامی که گروهی از دوستان بیپروا قانون مقدس خواندن تاروت را نقض میکنند، ناخواسته یک شیطان غیر قابل توصیف را که در کارتهای نفرین شده به دام افتاده است، ازاد میکنند. انها یک به ...
خانواده ای که در حال فرار از یک ایالت فاسد هستند به خانه ای امن با گذشته ای شیطانی پناه می برند - آخرین ایستگاه وحشتناک در راه آهن زیرزمینی در آینده نزدیک.
پیتر هشت ساله با ضربه ای مرموز و مداوم از داخل دیوار اتاق خوابش گرفتار می شود - ضربه ای که والدینش اصرار دارند که همه در تخیل اوست. با تشدید ترس پیتر، او معتقد است که والدینش ممکن است راز وحشتناک و خطرناکی را پنهان کنند و اعتماد آنها را زیر سوال می برد.
داستان نوازنده و آهنگساز مشهور لیدیا تار را روایت میکند که با ساخت سمفونیای توانست حرفه خودش را ارتقاء بدهد…
تارا به اصرار همسر رزمنده اش فرهاد، به مناسبت انتشار اولین کتابش «تب توت فرنگی» از همه کسانی که نامشان در این کتاب برگرفته از خاطرات واقعی تارا آمده، دعوت میکند تا با هم جشن بگیرند. همان شب در جریان جشن، پس از ورود ناشناسی به خانه آنها صدای شلیک میآید، فرهاد کشته و تارا نیز به شدت زخمی میشود....
سهند آذرنیا پیرمردی است که کارخانه ساخت اسباب بازی دارد. او بسیار علاقمند به ساخت عروسک هائی است که ریشه در قصه های ایرانی دارند، اما مدیر فروش کارخانه که پسر خواهر زن پیرمرد (سلم قلی) نیز هست سخت علاقمند تولید اسباب بازیهای غربی است به همین دلیل سعی می کند…
نوجوانی سفید پوست با چند جوان سیاه پوست درگیر می شود و او موضوع را با «درک» ، برادر بزرگ ترش که گرایشات تند نئونازی دارد، در میان می گذارد. «درک» بی مهابا سلاحش را بر می دارد و به سراغ جوانان سیاه پوست می رود، آنان را می کشد، و به زندان محکوم می شود. اما در زندان، به دلیل بدرفتاری زندانیان سفید پوست با او، دیدگاهش نسبت به سیاه پوستان عوض می شود...