گروهی از جوان استعمارگر فضایی در حالی که انتهای یک ایستگاه فضایی متروک را میخرند، با وحشتناکترین شکل زندگی در جهان رو به رو میشوند.
Ean یک ماموریت حیاتی برای بازگشت به آینده برای نجات همه دارد. با این حال، او در حالی که تلاش می کند از فرار زندانیان بیگانه ای که در بدن انسان ها حبس شده اند جلوگیری کند، در گذشته های دور گرفتار می شود. در همین حال، موروک، که به Ean کمک می کند تا از مشکلات مختلف فرار کند، زمانی که شروع به احساس وجود یک موجود عجیب در بدن خود می کند، عصبی می شود. با سفر در طول قرن ها، آنها سعی می کنند از انفجار هاوا جلوگیری کنند.
درباره زندانیانی است که در مغز انسان ها بازداشت هستند ، در این بین شمشیرزنی قصد دارد شمشیری افسانه ای را بدست بیاورد و ...
زمانی که خدمه ی یک سفینه ی فضایی ، پیامی نگران کننده از یک سیاره ی ناشناخته دریافت می کنند ، بعد از جستجو برای بازمانده ای در آن سیاره ، آن ها درمی یابند همراه خودشان یک موجود فضایی ناشناخته را وارد سفینه کرده اند و…
پنجاه و هفت سال بعد از فاجعه ای که برای الن ریپلی رخ داد، سفینه فرار اضطراری او در کهکشان توسط یک تیم نجات در حالی که به خوابی عمیق فرو رفته، پیدا می شود. وقتی او را به زمین بر می گردانند هیچکس داستان او را باور نمی کند. اما او مسئول تیمی می شود که باید دوباره به آن سیاره برگردند و درجستجوی بازماندگان سفر قبلی و یا بیگانگان باشند.