قسمت هفدهم منتشر شد.
داستان سریال گناه فرشته، بهطور رسمی منتشر نشده ولی روابطعمومی سریال، این جمله مبهم و پر رمز و راز را منتشر کرده: «آتیش چیز بدی نیست، اونچه اضافه اس رو میسوزونه، چیزی موندنی باشه میمونه!» اما آنچه میدانیم داستان درباره اتهام قتل فرشته است، وقتی حامد برای دفاع از او وارد داستان پیچیده و پراتفاقی میشود که فکرش را نمیکرد…
خلاصه داستان شریک جرم: میترا وکیل خوشنامی است که روزی در دفترش یک جنایت رخ می دهد. بنابراین او مجبور می شود برای دفاع از خود تحقیقاتی را درباره یکی از موکلانش آغاز کند و در این راه با دردسرهایی روبرو میشود که حتی شغلش را نیز به خطر می اندازد..
قسمت دوازدهم منتشر شد.
نیسان آبی قصه جمشید است و رضا، قصه دو دوست قدیمی که روزی روزگاری عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آنها ازدواج کردند. جمشید شیفته جمشید هاشمپور است و نیسان آبیاش؛ رضا هم عاشق شعر و شاعری و در رویاهایش شاعری نامدار! جمشید با نیسانش کار میکند و ریال روی ریال میگذارد تا چرخ زندگیاش بچرخد، رضا هم در جستجوی فرصتی برای بهبود اقتصاد زندگیاش و شغلی بهتر! البته قصهها دست از سر زندگی جمشید و رضا برنمیدارند و مدام آنها را درگیر اتفاقاتی ریز و درشت میکنند، اتفاقاتی که گهگاه لحظات شیرینی میسازند و گاهی هم غمگین! نیسان آبی قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی، قصه خیانت است و وفاداری و از همه مهمتر نیسان آبی قصه خانواده است.
قسمت یازدهم منتشر شد.
در خلاصهٔ داستان این مجموعهٔ تلویزیونی آمده است: «ما رفیقبازیم، پای حق وایمیستیم، بزنن میزنیم، بکشن، میکشیم، ما هفتا تا تهش میریم؛ ولی نمیبخشیم، تهش هر چی که باشه بازم هستیم، بازم هفتیم.»
قسمت بیستم منتشر شد.
ناصر در زمین یک خلافکار خردهپای بدشانس و شرطبند همیشه بازنده، میخواهد دست به آخرین و بزرگترین قمار زندگیاش بزند. تا قبل از آن، او باید خودش را از دست دشمنانی که به خونش تشنهاند پنهان کند. همچنین لونا در مریخ یک بانوی زمینی-مریخی و مشاور املاک و امور اقامت مریخ، درگیر و دار مشکلات کار و زندگی خانوادگی، در انتظار بسته مرموزی است که قرار است از زمین به دستش برسد...
قسمت پانزدهم منتشر شد.
بهمن مردانی برای کشف راز آنچه بیست و پنج سال قبل باعث فرار او به خارج از کشور شده بود به ایران باز می گردد ، خانواده رشید فرشباف استاد مشهور طراحی فرش را در موقعیت تازه ای قرار می دهد، موقعیتی بسیار عجیب...
قسمت شانزدهم منتشر شد.
فردی که عاملین پروندههای زن آزاری را در دام انداخته و به مجازات میرساند…
ژاله کبیری، همسر جدید کامران کامروا که 3 سال است با او ازدواج کرده، برای او جشن تولد گرفته است و همه آشنایان و دوستان را دعوت کرده تا ثروت خود را برای دیگران به نمایش بگذارد. کامران کامروا هم موسسه خیریه جدیدی برای کودکان کار راه اندازی کرده و مانند گذشته به پولشویی مشغول است و مهیار مهرافزون رو به استخدام خود درآورده است. مهمانی باشکوهی برپا است و ما با دوستان و خانواده جدید کامروا آشنا می شویم...
داستان ویلای من دربارهٔ پیرمردی 90 ساله و پولدار (آقای مشکات) است که قرار است بهزودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همهٔ آنها فوت کردهاند. وکیل درستکار وی (نگین معتضدی) به دنبال وراث واقعی او میباشد که بهطور اتفاقی ارسلان (مهران مدیری) و هدایت (سیامک انصاری) که در یک رستوران کار میکنند متوجه این ماجرامیشوند و تصمیم میگیرند که خود را به عنوان برادر زاده مشکات معرفی کنند. ارسلان فردی باهوش و خلاف کار با سابقه است و هدایت نیز سابقه زندان دارد و در جعل مدرک استاد است.
سیاوش ساقی (میلاد کیمرام)، کشتیگیر و قهرمان جهان است و نامزدش مرجان، نیاز به عمل پیوند کبد دارد. سیاوش به دلیل ناتوانی مالی در پرداخت هزینههای عمل پیش نصرت (رضا کیانیان) که یکی از میلیاردرها محسوب میشود میرود.اما نصرت در ازای دادن پول از سیاوش میخواهد که مارال(ترلان پروانه)، دخترش را عقد کند.