
زنی که درگیر روزمرگی خانهنشینی و پرورش کودکی نوپا در حومه شهر شده است، بهتدریج قدرت وحشیانهای را که در عمق مادری نهفته است در وجود خود کشف میکند. او هرچه بیشتر با نشانههای عجیب و غیرقابلانکاری مواجه میشود که حاکی از آن است که ممکن است در حال تبدیل شدن به یک سگ باشد.
لانگ در حاشیه صحرای گبی در شمال غربی چین، پس از آزادی از زندان به زادگاهش بازمی گردد. در حالی که برای تیم گشت سگ محلی کار می کرد تا قبل از بازی های المپیک شهر را از سگ های ولگرد پاکسازی کند، او ارتباط نامحتملی با یک سگ سیاه پیدا می کند. این دو روح تنها با هم سفری را آغاز می کنند.
پس از اشتباه پیش رفتن یک ماموریت، فقط یک نفر از گروه مزدوران زنده می ماند تا انتقام هم قطارانش را بگیرد.
روی فریمن، کارآگاه سابق قتل با حافظه ای شکسته، مجبور می شود پرونده ای را که به یاد نمی آورد، دوباره بررسی کند. از آنجایی که زندگی یک مرد در انتظار اعدام است، فریمن باید شواهد وحشیانه یک دهه تحقیقات قتل را جمع آوری کند و شبکه ای شوم از اسرار مدفون و خیانت هایی را که به گذشته او مرتبط است، آشکار کند. تنها با غرایز برای اعتماد، او با یک حقیقت وحشتناک روبرو می شود - گاهی اوقات، بهتر است اجازه دهید سگ های خواب دروغ بگویند.
بودی و گروهش برای اجرای موسیقی، کوهستان اسنو را ترک می کنند زیرا آنها متوجه می شوند که شهرت مشکلاتی به همراه دارد…!
لورنو که یک قاتل است، آماده ترک حرفهاش است، به یک دوست قدیمی به نام سیتان کمک میکند و آخرین کار را در تایلند میگیرد و به دنبال یک پادشاه محلی میگردد. اشتباه در قضاوت به این معنی است که لورنو با همکار قدیمی پل، راه می افتد.
پدر و پسری برای یافتن سگ گمشده مورد علاقهشان به اجبار همراه با هم راهی سفری در مسیر آپالاچی میشوند. اما این سفر به زودی رابطه خراب میان این پدر و پسر را ترمیم کرده و…
سقوط یک شهاب سنگی جادویی در شهر ماجراجویی، به سگهای نگهبان قدرتهایی فوقالعاده داده و آنها را به سگهایی قدرتمند و توانا تبدیل میکند اما…
وقتی رابرت سگ باهوش محله که همراه افراد خانواده اش به یک سفر تفریحی رفته است، همسایه او دو دزد را استخدام می کند تا جدیدترین اختراع رابرت را به سرقت ببرند اما سگ های محله از اختراعات رابرت استفاده می کنند تا خانه را برای دزدها تبدیل به جهنم کنند...
بلا متوجه می شود که کمک های مالی به مرکز نجات و نگهداری از سگ های او کم شده است. او از یک سرباز به نام جی آر درخواست کمک می کند تا بتواند برای پناهگاه خود پول جمع کند و...