داستان زندگی فروشنده کفش، سانی واکارو و اینکه چگونه نایک را در دستیابی به بزرگترین ورزشکار تاریخ بسکتبال، مایکل جردن، رهبری کرد.
دو زوج جوان که برای شب نشینی دور هم جمع شدهاند، بطور ناگهانی متوجه اتفاق های عجیب و غریبی در خانه میشوند. وقایغی که آنقدر وحشتناک و غیرقابل باور هست که باعث میشود آنها از ترس، خانه را ترک کنند. اما آنها به صورت عجیب و غریب در خانه حبس میشوند…
ستاره دختر بیست ساله ای است که پس از مرگ پدرش که با موتورسواری روی دیوار مرگ گذران زندگی می کرده است، زندگی سخت و فقیرانه ای با مادرش اعظم و برادر کوچک ترش شهاب دارد. شهاب اکنون حرفه پدر را ادامه می دهد اما به دلیل بی علاقگی و ناشی بودن، مشتری چندانی ندارد و از همین رو محمود که با پدر شهاب و ستاره شریک بود تصمیم به بستن و تعطیلی دیوار مرگ می گیرد و پس از افتادن شهاب از دیوار و شکستگی پایش، در این امر راسخ تر می شود. ستاره با اصرار زیاد به محمود می قبولاند که خودش توانایی این حرفه را دارد و پس از تمرین فراوان، کارش با استقبال فراوان مشتریان و رسانه ها روبرو می شود…
این فیلم داستان امرالله خان و فتح الله خان است که بر سر انتخابات شوراها در یک روستا با یکدیگر رقابت می کنند و ماجراهایی پیش می آید و...
امیر که یک فرمانه پایگاه بسیج است، پس از آن که همسرش مورد تعرض یک مرد بانفوذ قرار می گیرد، باوجود مخالفت های نیرو های امنیتی، فرد مهاجم را بازداشت می کند و...
احمد با یک کامیون حامل گوشت به سمت پایتخت در حرکت است. او عجله دارد تا قبل از زایمان همسرش محموله را تحویل بدهد و به زادگاهش بازگردد. در یکی از شهرهای بین راه توقف میکند و همان لحظه انفجاری در میدان شهر رخ میدهد و مجسمهای که قرار بوده روز بعد پرده برداری شود منهدم میشود. احمد به سرعت از محل میگریزد. ( لازم به ذکر است که سکانس های مربوط به این قسمت از فیلم در منطقه ایوانکی استان سمنان فیلم برداری شده است ) مأموران امنیتی به او مظنون میشوند و پس از آزادی، در راه بازگشت با جوانی به نام مصطفی همراه میشود که به تازگی از زندان آزاد شده است. مأموران جاده را بستهاند. مصطفی که مشغول رانندگی است. کامیون را از میان آنها عبور میدهد. مأموران به تعقیب کامیون میپردازند. مصطفی کشته میشود و احمد بر اثر تجربهای که پشت سر گذاشته متحول میشود..
فیلم بابای من خوانندس درباره پسر نوجوانی به نام آرمان است که با مادر و خواهرش زندگی میکند. روزی از طرف مدرسه یه آرمان خبر داده میشود که قرار است گروه سرودی در مدرسه تشکیل شود. در این میان آهنگسازی از بچهها تست خوانندگی گرفته تا آنها را برای جشن آماده کند. حال آرمان به عنوان تکخوان انتخاب میشود اما لیلا…
در فیلم ما همه گناهکاریم درباره زندگی فرهاد است که برای تامین مخارج زندگی اش دچار مشکل است. علاوه بر این برای درمان دخترش هم دچار می شود و حاضر است برای تهیه این پول هرکاری انجام دهد و...
احمد عزیزی که سرپرست بخش تعمیرات و نگهداری پالایشگاه آبادان است برای مراسم خواستگاری دخترش سمیرا آماده میشود و دختر دیگرش ستاره در همان روز قصد سفر به تهران برای شرکت در جشن خداحافظی یکی از دوستان همدانشگاهیاش را دارد که با مخالفت پدرش روبهرو میشود و تصمیم میگیرد بدون اجازهٔ خانواده صبح با هواپیما به تهران برود و...
“طوبی” مادر خانواده، فرزندانش را برای رفتن به جشن عروسی خواهرزادهاش آماده میکند و آنها را به دست برادرش میسپارد که به مراسم ببرد و خودش تنها نزد همسر جانباز قطع نخاعیش “میثم” میماند که آخرین لحظات زندگیش را میگذراند…