قسمت دوازدهم منتشر شد.
خانواده بدسرپرست میو او را بی ارزش میدانند - اما همراه با شوهر قدرتمندش، خود واقعی و قدرتهای پنهان او به آرامی شروع به درخشش میکنند.
تلما آرزو دارد یک تک شاخ پر زرق و برق باشد. سپس در لحظه ای نادر صورتی و پر زرق و برق از سرنوشت، آرزوی تلما محقق می شود. او به سرعت به یک ستاره بین المللی می رسد، اما با هزینه ای غیرمنتظره. پس از مدتی، تلما متوجه می شود که او مانند خود معمولی و بدون درخشش خود شادتر بوده است. بنابراین او شاخ خود را پایین می آورد، برق هایش را پاک می کند و به خانه برمی گردد، جایی که بهترین دوستش با در آغوش گرفتن منتظر اوست.
"گیل" یک زن خواننده و ترانهسرا است که یک فرصت بزرگ برای درخشش پیدا میکند، فرصتی که تنها در یک اجرا روی صحنه دارد...
داستان فیلم مانی بال براساس کتابی به نام ” مانی بال: هنر پیروزی در یک بازی ناعادلانه ” نوشته مایکل لوئیس (Michael Lewis) نگارش شده است. در این فیلم، داستان واقعی مدیر تیم بیسبال اوکلند اتلتیک (Oakland A) به نام بیلی بین (با بازی برد پیت) روایت میشود. تیم اوکلند در اواخر دهه نود میلادی دچار بحران شده و به دلیل مشکلات مالی فراوان مجبور شد تا ستارههای خود را به فروش برساند. به همین جهت این تیم شرایط ناامیدکنندهای را تجربه کرده و کسی به موفقیت و درخشش دوبارهی آن امیدی ندارد...
جول که آدمی خجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با دو نفر از دوستانش، با کلمنتاین که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جول او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانهی راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرفکردن مسیر پاکسازی میکند…
خانوادهای به عنوان سرایدار به یک هتل در محلی دور افتاده که در تعطیلی زمستانی هست، می روند. در آنجا نیرویی شیطانی روی مرد تاثیر گذاشته و جنون خشونت وی را می گیرد. در حالی که پسرش به خاطر توانایی خاصی که دارد علائمی از اتفاقات وحشتناکی که قبلا در هتل رخ داده را می بیند