اسفندیار به دلیل بیماری پدرش مأمور میشود تا با مرسدس بنز به جای پدرش به سفر برود. در این میان اسفندیار که میبیند یک اتومبیل گرانقیمت به دست آورده سفر را یک روز عقب میاندازد و تصمیم میگیرد به اتفاق دوستانش یک روز با مرسدس خوش باشند. در طول روز اتفاقهای ناخوشایندی برای اسفندیار و دوستانش رخ میدهد که همگی از مرسدس متنفر میشوند و اسفندیار صبح روز بعد مرسدس را به آتش میکشد.
داستان این فیلم درباره جوانی به نام رامین است پدر رامین قبل از فوت خود جای را برای دفن خود خریداری کرده است و بعد از اینکه فوت میکند وصیت میکند که در آنجا دفن کنن ولی هنگامی که برای دفن کردن میروند میبینند که جای که پدرش خریده است شخصی پولدار را دفن کرده اند و جای که پدرش برای دفن خود خریده است هم اکنون میلیون ها تومن می ارزد و وسوسه میشود بفروشد و…