یک امدادگر جوان در شیفت شب در نیویورک با یک شریک باتجربه جفت می شود و شهری در بحران را نشان می دهد. با کشف آشفتگی دست اول، او با ابهام اخلاقی مورد آزمایش قرار می گیرد که می تواند تفاوت بین مرگ و زندگی باشد.
در دنیای قمارهای غیرقانونی و پرمخاطب، نیک صاحب یک خانه مزرعه ای ویران شده است. او شیفته قصد دایانا باهوش، سرسخت و جذاب برای پیروزی بزرگ است و مصمم است که او را به خطر بیندازد.
اتی (احترام) سهم خود را از خانه اجاره ایی که با دوستانش اجاره کرده نپرداخته و صاحب خانه قصد دارد آنها را بیرون کند. جهانگیر جوانی که در بوتیک کار میکند مبلغ مورد نیاز اتی را فراهم میکند. اما اتی با آن مبلغ تصمیم میگیرد به خارج برود. سعی اتی برای تهیه کسری پولی که برای خارج رفتن نیاز دارد اتی را در موقعیت خطیری قرار میدهد.
یک پلیس تازه کار شیفت کاری آخر را در پاسگاه پلیس تازه از کار خارج شده برمیدارد تا پرده از معمای رابطهی بین مرگ پدرش و یک فرقه شیطانی بردارد.
قسمت پانزدهم از فصل دوم منتشر شد.
«نیسان آبی» قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی. جمشید و رضا دو دوست قدیمی هستند که عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آن ها ازدواج کردند. پس از گذشت سه سال، ممدچاخان بالاخره عروسی می کند. جمشید، رضا خرسند، رضاسوسن، زری، پری، علم تاج و سرهنگ، خلاصه کل شکرآباد جمع می شوند تا شامِ عروسی ممد را بخورند ولی نه تنها شام به کسی نمی رسد بلکه اتفاقی می افتد که گرسنگی از یاد همه می رود!
پس از برخوردی پرتنش با یک غریبه مرموز با قدرت های ماورایی، مردی به زمینی موازی، مستبد و لیبرال تبعید می شود، جایی که برای پس گرفتن زنی که دوستش دارد مبارزه می کند.
قسمت دوازدهم منتشر شد.
نیسان آبی قصه جمشید است و رضا، قصه دو دوست قدیمی که روزی روزگاری عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آنها ازدواج کردند. جمشید شیفته جمشید هاشمپور است و نیسان آبیاش؛ رضا هم عاشق شعر و شاعری و در رویاهایش شاعری نامدار! جمشید با نیسانش کار میکند و ریال روی ریال میگذارد تا چرخ زندگیاش بچرخد، رضا هم در جستجوی فرصتی برای بهبود اقتصاد زندگیاش و شغلی بهتر! البته قصهها دست از سر زندگی جمشید و رضا برنمیدارند و مدام آنها را درگیر اتفاقاتی ریز و درشت میکنند، اتفاقاتی که گهگاه لحظات شیرینی میسازند و گاهی هم غمگین! نیسان آبی قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی، قصه خیانت است و وفاداری و از همه مهمتر نیسان آبی قصه خانواده است.
یک نگهبان امنیتی به نام مایک اشمیت در پیتزا فروشی فردی فازبیر، یک مرکز سرگرمی خانوادگی رها شده که زمانی پررونق و موفق بود، شروع به کار میکند. اما مایک به زودی متوجه میشود که کار در شیفت شب در فردی فازبیر اصلا آن چیزی نیست که تصور میکرده و…
داستان دربارهٔ چهار زن با مشکلات متعدد است. گلی دلگشا (نازنین بیاتی) رتبهٔ اول کنکور شدهاست و با پدرش حبیب دلگشا (مهدی هاشمی) از یزد به تهران آمدهاند تا گلی به دانشکدهٔ معماری تهران برود. اما گلی و پدرش بر سر مستقل شدن گلی مشکل دارند. راحله گلشیفته (مهناز افشار) رئیس دانشکدهٔ معماری تهران است که با شوهرش فؤاد افشار (سیامک انصاری) که معاونت وزارت ورزش را بر عهده دارد بر سر استقلال و موفقیت زنان در جامعه اختلاف نظر دارد.
در سریال خانم مارول درباره کامالا خان یک نوجوان شانزده ساله آمریکایی-پاکستانی شکل میگیرد که در نیوجرسی زندگی میکند.او یک دانش آموز عالی است که به بازی و نوشتن داستان های فن فیکشن علاقه دارد. او شیفته ابرقهرمانان و داستانهای آنها است و در این بین به طور ویژه طرفدار کاپیتان مارول است.