
هیونسو و سو-جین تازه ازدواج کردهاند. بهطور ناگهانی، هیونسو شروع به صحبت در خواب میکند: «یه نفر اینجاست.» از آن شب به بعد، هر بار که به خواب میرود، به فرد دیگری تبدیل میشود و هیچ خاطرهای از شب قبل ندارد. این وضعیت، سو-جین را دچار اضطراب شدیدی میکند؛ او مدام نگران است مبادا هیونسو در خواب به خانوادهاش آسیب بزند و به همین دلیل دیگر نمیتواند حتی لحظهای آرام
روی فریمن، کارآگاه سابق قتل با حافظه ای شکسته، مجبور می شود پرونده ای را که به یاد نمی آورد، دوباره بررسی کند. از آنجایی که زندگی یک مرد در انتظار اعدام است، فریمن باید شواهد وحشیانه یک دهه تحقیقات قتل را جمع آوری کند و شبکه ای شوم از اسرار مدفون و خیانت هایی را که به گذشته او مرتبط است، آشکار کند. تنها با غرایز برای اعتماد، او با یک حقیقت وحشتناک روبرو می شود - گاهی اوقات، بهتر است اجازه دهید سگ های خواب دروغ بگویند.