فیلم آسمان غرب، با نگاهی متفاوت، رشادت، غیرت و میهندوستی خلبان شهید علیاکبر شیرودی و دیگر همرزمانش را در روزهای آغازین جنگ به تصویر میکشد.
"سو دونگ-جه"، که بهدلیل شهرت بدش بهعنوان یک دادستان فاسد با آیندهای تیره روبهروست، به پروندهای پرمخاطب و مهم گماشته میشود. این مأموریت جدید او را وادار میکند تا در مرزی خطرناک میان غریزههای دادستانی و تمایلات فرصتطلبانهاش قدم بردارد.
این فیلم روایتی است از زندگی آناند دیگهی، رهبر برجسته سیاسی و اجتماعی ایالت مهاراشترا هند. مردی که با ارادهای استوار و قلبی آکنده از عشق به مردم، به یکی از چهرههای کلیدی حزب شیوسنا تبدیل شد و در منطقه تانه تأثیری ماندگار بر جای گذاشت. او که با تعهد بینظیر خود به خدمات اجتماعی شناخته میشد، به حامی مردم و صدایی برای بیصداها بدل گشت. داستان، سرگذشت پر فراز و نشیب مردی را بازگو میکند که آرمانهایش مرزهای سیاست را درنوردید و ردپایی جاودانه در دل مردم برجای گذاشت.
یک مرد ماسکپوش روانی، اعضای گروه بازیگران یک جاذبه هالووینی در حومه شهر را هدف قرار میدهد و آسیبهای ساختگی آنها را به ترسهای واقعی و وحشتناک تبدیل میکند. با افزایش ترس، مرزهای بین اجرا و واقعیت محو میشود.
یک مامور ICE که با معضلات اخلاقی امنیت مرزی دست و پنجه نرم می کند و یک زن بدون مدرک که برای فرار از یک کارتل ظالم می جنگد، از راه می افتند و برای نجات جان یک دختر بی گناه با هم همکاری می کنند.
بازگشت به دنیای زندانی که انسانیت در مرز نابودی است، جایی که مجرمان به صورت دو به دو در طبقات زیر هم حضور دارند و یک سکوی متحرک، غذا را طبقه به طبقه به آنها می رساند...
داستان کتی است که با قاتل برادرش روبهرو میشود و بعد از آن، آنقدر به انتقام گرفتن فکر میکند تا جایی که مرز واقعیت و خیال را گم میکند.
شخصیت نمادین جان رباس به عنوان یک گروهبان کارآگاه جوانتر تصور میشود که درگیر یک درگیری جنایی خشونتآمیز میشود که زمانی که برادرش مایکل، یک سرباز سابق، از مرز جنایتکار عبور میکند، شخصی تبدیل میشود.
پس از اعلام پایان جنگ توسط کره جنوبی و شمالی بعد از 70 سال، پروژه دهکده صلح در گوسونگ، منطقه مرزی دو کشور، اجرا می شود. ایم جو هیونگ یک پیانیست از سئول و هانا گیونگ دکتر داروساز از پیونگ یانگ، دو نفر از ساکنین این دهکده خواهند بود…
گروهی از دزدان جوان در جریان عواقب خشونت آمیز یک انتخابات سیاسی از پاریس فرار می کنند تا در مسافرخانه ای که توسط نئونازی ها اداره می شود سوراخ شوند.