
قسمت دهم منتشر شد.
داستان درباره یک روانشناس کودک به نام الی آدلر (با بازی بیلی کریستال) است که پس از مرگ تراژیک همسرش بهدلیل خودکشی، با پسربچهای پریشانحال روبرو میشود که ظاهراً پیوندی ترسناک و مرموز با گذشته الی دارد.
نوبت سنت نیک است که یک ماجراجویی درون دالان خرگوش داشته باشد. در آنجا او با چایخانهدار دیوانه، که به عنوان یک میزبان مهمانی چای با مد بالا و دوستدار گوزنهای شمالی بازآفرینی شده است، روبرو میشود؛ خرگوش سفید، شخصیتی دوستداشتنی و فراموشکار؛ ملکه قلبها، که نفرتانگیز از زرق و برق و مشابه اسکرودج است؛ دستیار ضد خود، گربه چشایر و خود آلیس، که مهربانیاش به سنت نیک کمک میکند تا کریسمس را نجات دهد.
این فیلم بلند با الهام از یادداشتهای روزانه واقعی ANZACهای محلی، داستان ناگفته برخی از بزرگترین پیروزیهای نظامی استرالیا را شرح میدهد.
قسمت ششم منتشر شد.
زمانی که دو نفر از بستگان یک کارآگاه به نام هانا لینگ به طور ناگهانی ناپدید می شوند، او برای پیدا کردن آنها دست به کار می شود و...
قبل از اینکه کریگ کریک باشد، او فقط کریگ بود - یک بچه جدید در یک شهر جدید. تنها چیزی که کریگ می خواهد این است که به نزد دوستان قدیمی خود در خانه قدیمی خود برگردد. اما وقتی میفهمد که نهر نزدیک گنج گمشدهای را پنهان میکند که میتواند آرزوی او را محقق کند، کریگ برای یافتن آن به سفری میپردازد - در بیابان خطرناک حومه شهر پیمایش میکند، دوستیهای جدیدی برقرار میکند، همه اینها در حالی که توسط گروهی ترسناک دنبال میشود. دزدان دریایی که در صدد نابودی خود نهر هستند.
جک اسکلینگتون، پادشاه دوکدار شهر هالووین، خسته از ترساندن انسانها در 31 اکتبر با همان ترفندهای قدیمی، بابانوئل را میدزدد و قصد دارد در صبح کریسمس سرهای کوچک شده و سایر هدایای شیطانی را به کودکان تحویل دهد. اما با نزدیک شدن به کریسمس، دوست دختر عروسک پارچه ای جک، سالی، سعی می کند نقشه های اشتباه او را خنثی کند.
در حالی که راپونزل برای تاجگذاری خود به عنوان شاهزاده کرونا آماده می شود ، یک شب فراموش نشدنی دوباره موهای او را تغییر می دهد!
هیجان فصلی فردی به ناامیدی تبدیل میشود، چراکه حمله به خانههای مزرعهای برای تهیه جورابهای بزرگتر برای گله به طور ناخواسته منجر به گم شدن چند نفر میشود.
داستان جو گاردنر، معلم و نوازنده یک گروه موسیقی در دبیرستان را دنبال میکند که همیشه آرزو داشت که روی صحنه به اجرای موسیقی جاز بپردازد و حالا بالاخره این فرصت را پیدا کرده است. اما در ادامه یک حادثه باعث میشود تا روح وی از بدنش جدا شود. جو گاردنر در ابتدا به The Great Beyond میرود و در ادامه از آنجا به The Great Before فرار میکند. در این مکان روحها پیش از انتقال به کالبد نوزادان تازه متولد شده، آموزش میبینند تا برای زندگی شور و اشتیاق پیدا کنند. جو در آنجا با یک روح دیگر به اسم «22» آشنا میشود و تلاش میکند تا با کمک وی به بدن خودش روی زمین برگردد.
وقتی یک خانواده جدید به همسایگی خانه لورا و خانوادهاش نقل مکان میکنند، دختر کوچکشان، مگان، به سرعت او را مجذوب خود میکند و خاطرات دردناکی از دختر خودش، جوزی، که چندین سال پیش مرده بود، ایجاد میکند