بعد از اینکه عمه مارج وارد خانهٔ خالهٔ هری پاتر میشود با هری درگیری پیدا میکند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوشآیندی میشود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا میرود. هری از خانه فرار میکند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو میشود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط 13 سال سن دارد. اما او میفهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان آزکابان فرار کرده و اکنون به دنبال اوست. به همین دلیل هاگوارتز برای او حکم اخراج نمیفرسد تا هری در هاگوارتز در امان باشد. هری در سالی سخت قرار گرفته و باید مواظب باشد که مورد حمله سیریوس بلک قرار نگیرد. اما سیریوس با نقشهای هری را به طرف او میکشاند و به او میگوید که بیگناه است و کسی که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته پیتر پتیگروست که انگشتش را برید (تا همه فکر کنند او مرده) بعد تبدیل شد به یک موش که از قضا موش خانگی رون است.
هری پاتر دومین سال تحصیلی اش را در مدرسه جادوگری هاگوارتز شروع می کند اما یک موجود اسرار آمیز در مدرسه در کمین اوست. صداهای شیطانی از دیوارها بگوش می رسند و حوادث وحشتناکی در هاگوارتز اتفاق می افتد. وقتی هری و رون و هرمیون وارد مدرسه میشوند صداهای ترسناکی از دیوار به گوش هری میرسد و گربهٔ سرایدار توسط طلسم خطرناکی بیهوش میشود و با خون نوشتههایی بر دیوار هک میشود مبنی بر آن که تالار اسرار گشوده شده و هیولاهای آن دارند بیرون میآیند. بعد به چند نفر حمله میشود و …
پسری به نام هری پاتر پیش خاله و شوهر خالهاش زندگی می کند، زیرا پدر و مادرش سال ها قبل در یک تصادف کشته شدهاند. هری پاتر که در این 10 سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می یابد که بزرگترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.
الکس نوجوان یک چوپاکابرای کوچک، موجودی افسانه ای، در آلونک پدربزرگش پیدا می کند. الکس و دوستانش برای نجات جان چوپاکابرا، باید دست به ماجراجویی ای بی نظیر بزنند.
لری دیلی که قبلاً به عنوان نگهبان شیفت شب موزه تاریخ طبیعی آمریکا فعالیت می کرد، اکنون تبدیل به یک تاجر موفق شده است. او هنگام بازگشت به شهر، متوجه می شود که موزه تعطیل شده و بسیاری از اشیای عتیقه موجود در آن، به موسسه اسمیتسونین منتقل شده اند و...
لری دیلی مرد بیکاری است که نگهبان شب یک موزه شدهاست؛ اما اشیا و مجسمههای موزه در طول شب به وسیلهٔ لوحی که در آن قدرتی جادویی نهفته است بیدار میشوند و تمام مجسمههای مومی به جنبوجوش میافتند.
در این روزهای سرد، در این روزهای سخت، بروم یا بمانم؟!
فیلم ماجراهای کریسمس با دوبله فارسی، این فیلم داستان یک برادر و خواهر ماجراجو را روایت میکند که برای شب کریسمس تصمیم دارند تا بابانوئل را جلوی دوربین ببرند و یک ماجراجویی غیرمنتظره را تدارک ببینند که بیشتر بچهها تنها میتوانند آن را در رویا تصور کنند و…
دختر بچهای بدبین به نام «کیت پیرس» به شکلی غیرمنتظره با بابانوئل دیدار می کند و تلاش می کند تا به کمک او در برابر کسی که می خواهد برای همیشه کریسمس را از بین ببرد، بایستند.