
در حالی که یک خانواده نروژی تعطیلات آرام خود را در جزیره زیبای لا پالما سپری میکنند، هشدارهای یک پژوهشگر جوان دربارهی وقوع فوران آتشفشانی، زندگیشان را به کابوسی غیرمنتظره تبدیل میکند.
قسمت دهم منتشر شد.
داستان درباره یک روانشناس کودک به نام الی آدلر (با بازی بیلی کریستال) است که پس از مرگ تراژیک همسرش بهدلیل خودکشی، با پسربچهای پریشانحال روبرو میشود که ظاهراً پیوندی ترسناک و مرموز با گذشته الی دارد.
قسمت یازدهم منتشر شد.
یک عصب شناس پیشگام در رشته خود به همراه تیم کارآموزانش درباره ذهن انسان پژوهش می کنند و هم زمان با سلامت روان و روابط انسانی خود نیز درگیرند
یک اودیسه در زمان و خاطره، با محوریت مکانی در نیوانگلند که در ابتدا بهصورت یک بیابان و بعدها بهعنوان یک خانه، داستان عشق، فقدان، مبارزه، امید و میراث را میان زوجها و خانوادهها در طول نسلها روایت میکند.
دنیل اوشن (جرج کلونی) پس از آزاد شدن از زندان، با دوست قدیمی خود راستی رایان (برد پیت) که به بازیگران قمار یاد می دهد، تصمیم می گیرد که تیمی یازده نفره جمع کند و دست به سرقت یکی از بزرگترین خزانه های کازینوهای لاس وگاس بزنند و...
تراپیست غمگینی به نام «جیمی» تصمیم می گیرد که از تمام آموزش هایی که دیده است چشم پوشی کند و به بیمارانـش بگوید که واقعاً چه فکری درمورد آن ها می کند. این تصمیم او در نهایت باعث می شود که زندگی بیمارانـش و همچنین خودش به کلی تغییر کند
قسمت ششم منتشر شد.
وقتی پنج شهروند معمولی جنوب لندن متوجه می شوند که قدرت های خارق العاده ای دارند، تنها به یک مرد بستگی دارد که آنها را گرد هم بیاورد تا زنی را که دوست دارد نجات دهد.
سرگرد آلن شیفر به همراه تیمی از سربازان نخبه مأموریت پیدا میکنند تا تعدادی از سربازان اسیر ارتش آمریکا را نجات دهند. اما در دل جنگلهای انبوه، رخدادهای عجیبی به وقوع میپیوندد. موجودی نامرئی و ناشناخته که از سیارهای دیگر به زمین آمده است، افراد را یکییکی شکار کرده و از بین میبرد و...
گروهی از بازماندگان در شب هالووین، در یک روستای بازسازیشده تاریخی گرفتار میشوند. آنها باید با هم متحد شوند تا با کدوتنبل زندهای که به دنبال انتقام است، مبارزه کنند.
داستان از این قرار است که ملکهای در وسط زمستان کنار پنجرهای نشسته بود و مشغول قلابدوزی از روی طرحی از جنس درخت آبنوس بود که انگشتش را زخمی میکند.او با دیدن خون آرزو میکند که دختری که از او به دنیا میآید پوستی به سفیدی برف و لبانی به سرخی خون و مو وچشمانی به سیاهی قالب درخت آبنوس که در دستانش بود داشته باشد. سال بعد دختری با همان ویژگیها که ملکه آرزو کرده بود به دنیا میآید ولی ملکه هنگام وضع حمل میمیرد. اسم آن دختر را سفید برفی مینامند. سال بعد شاه همسر دیگری برای خود اختیار میکند ملکه جدید بسیار زیبا اما فوقالعاده مغرور بود. او آینهای جادویی داشت که قادر به تکلم بود یکی از وظایف آینه این بود که به ملکه اعلام کند که او زیباترین فرد روی زمین است.