تلما آرزو دارد یک تک شاخ پر زرق و برق باشد. سپس در لحظه ای نادر صورتی و پر زرق و برق از سرنوشت، آرزوی تلما محقق می شود. او به سرعت به یک ستاره بین المللی می رسد، اما با هزینه ای غیرمنتظره. پس از مدتی، تلما متوجه می شود که او مانند خود معمولی و بدون درخشش خود شادتر بوده است. بنابراین او شاخ خود را پایین می آورد، برق هایش را پاک می کند و به خانه برمی گردد، جایی که بهترین دوستش با در آغوش گرفتن منتظر اوست.
این درام خانوادگی در اواخر دهه 1980 اتفاق میافتد، این درام خانوادگی درباره پسر 11 سالهای است که با صاحبخانهاش، ملقب به روباه قدیمی، دوست میشود و از او یاد میگیرد که چگونه در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است و همچنین چیزهایی که پدر بیچارهاش هرگز قادر به آن نخواهد بود زنده بماند. تا به او آموزش دهد.
پنج ماه پس از قتل، کریستوفر رابین سعی می کند در حالی که با PTSD خود دست و پنجه نرم می کند، به زندگی عادی خود بازگردد. در اعماق جنگل 100 آکری، خشم مخربی رشد می کند که وینی پو، پیگلت، جغد و ببر پس از فاش شدن وجودشان، خانه و زندگی خود را در خطر می یابند.
ایرنا گوت 19 ساله در خانه یک افسر نازی بسیار مورد احترام در لهستان وقتی متوجه می شود که محله یهودی نشین در شرف نابودی است، به خانه دار ارتقا می یابد. او که مصمم به کمک به دوازده کارگر یهودی است، تصمیم می گیرد آنها را در امن ترین جایی که فکرش را می کند - زیرزمین خانه سرگرد آلمانی - پناه دهد. در طول هشت ماه آینده، ایرنا از شوخ طبعی، شوخ طبعی و شجاعت بسیار خود استفاده می کند تا دوستان خود را تا جایی که ممکن است پنهان کند.
اقامت تفریحی آخر هفته کبیر و خانوادهاش زمانی که یک غریبه دوستانه اما مرموز را به خانهشان راه میدهند، تبدیل به یک کابوس میشود. با تیک تاک ساعت، خانواده مجبور خواهند شد در این مهیج فراطبیعی گیرا و بینظیر که به عناصر شوم جادوی سیاه هندی میپردازد، با بدترین ترسهای خود مقابله کنند.
داستان ساکنین یک آپارتمان سبز رنگ است که با هم فامیل هستند. خانواده هایی از چند نسل مختلف ولی دوست داشتنی که ماجراهای جالبی رو رقم می زنن.
مردی در دهه 1960 نیویورک استخدام می شود تا پسر یک مرد ثروتمند را متقاعد کند که از ایتالیا به خانه بازگردد و زندگی پر از فریب، کلاهبرداری و قتل را آغاز می کند.
درباره خط قرمز هایی است که چهار جوان در پی مشکلاتشان می خواهند از آن ها عبور کنند. عبوری که با فرار از خانه و درگیر ماجراهای متعدد شدن، آن قدر پیچیده می شود که راهی به جز بازگشت و درخواست کمک باقی نمی ماند.
میسون، مغز متفکر جنایتکار، در شرف اجرای یک عمر است که معشوق و عضو اصلی خدمه او، دکر، تیم را به زیر می کشد و فاش می کند که او یک مامور مخفی اینترپل است. میسون که دلشکسته است فرار می کند و از زندگی جنایی بازنشسته می شود تا اینکه برادر کوچکترش شاون از لیگ خود خارج می شود و به تنهایی یک سرقت بزرگ از بانک را انجام می دهد. میسون چاره ای ندارد جز اینکه به کمک بیاید، در حالی که اینترپل دکر را به این امید می آورد که او را عصبی کند. قبل از اینکه تیم های SWAT به بانک هجوم ببرند، میسون باید از تمام ابزار موجود در زرادخانه خود استفاده کند تا نه تنها با جایزه، بلکه از عشق زندگی خود نیز فرار کند.
قبل از اینکه کریگ کریک باشد، او فقط کریگ بود - یک بچه جدید در یک شهر جدید. تنها چیزی که کریگ می خواهد این است که به نزد دوستان قدیمی خود در خانه قدیمی خود برگردد. اما وقتی میفهمد که نهر نزدیک گنج گمشدهای را پنهان میکند که میتواند آرزوی او را محقق کند، کریگ برای یافتن آن به سفری میپردازد - در بیابان خطرناک حومه شهر پیمایش میکند، دوستیهای جدیدی برقرار میکند، همه اینها در حالی که توسط گروهی ترسناک دنبال میشود. دزدان دریایی که در صدد نابودی خود نهر هستند.