آتیلا پسیانی
آتیلا پسیانی بازیگر و کارگردانِ تئاتر ایرانی بود. سریالهای گمگشته (۱۳۸۰) و چاردیواری (۱۳۸۹) در نقش «تقی تاکسی» از ماندگارترین نقشآفرینیهای او هستند.
آتیلا پسیانی بازیگر و کارگردانِ تئاتر ایرانی بود. سریالهای گمگشته (۱۳۸۰) و چاردیواری (۱۳۸۹) در نقش «تقی تاکسی» از ماندگارترین نقشآفرینیهای او هستند.
علی مشرقی نویسنده داستانهای کوتاه به اتهام قتل همسرش بازداشت می شود. او باید برای اثبات بی گناهی اش شاهدی را به دادگاه بیاورد و شاهد، زنی است به نام مریم شکوهی که حاضر نمی شود به دادگاه بیاید ولی مشرقی سعی می کند به زن نزدیک شود…
امیر کشته میشود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد میکنند. اما بعد از مدتی شروع میکنند به بدگویی از او و حتی کمی که میگذرد نزدیکترین کسانش جسد او را نمیتوانند شناسایی کنند. فیلم روایتگری بیطرف از تلاش و پیگیری شخصیتهای پیرامون امیر است.
مادری سراسیمه وارد کلانتری میشود و به افسر نگهبان میگوید دختر جوانش، سحر، دیشب به خانه بازنگشته است. سحر دختری بلندپرواز و مطلقه است که به دلیل نوع پوشش و آرایش و ارتباطاتش در محله پشت سرش حرف زیاد است...ماجرای فیلم پیرامون پیدا کردن ردی از سحر پیش میرود..
در فیلم اوباش ، کسی نمی داند این شهر با مردمش چه می کند، مردمی که به سادگی به آنان می گوییم ”اوباش” ولی بین خودشان قوانینی دارند که حرفهاییست شنیدنی….
سه پسر جوان که دوران خدمت سربازی خود را می گذرانند، مرخصی گرفته و به خانه می روند. هرکدام از آنها مشکلات خانوادگی ای دارند که دیگران از آنها بی خبرند. آنها تصمیم می گیرند که مشکلات یکدیگر را حل کنند ولی در این راه اتفاقاتی می افتد که…
سیاه باز که موضوعی اجتماعی دارد، به موضوع بیت کوین می پردازد. این فیلم روایت شخصیست که در بیت کوین فعالیت دارد. فعالیت او باعث می شود ناخواسته وارد ماجراهایی شود که زندگیش تغییر می کند.
پیمان در اثر عشقی نافرجام گروه آلما را 15 سال پیش ترک کرده است. او با رفتنش موجب فروپاشی این گروه که تازه نیز رونق گرفته میشود.حال پیمان با مرگ استاد بیات (پدر آلما) به ایران برمیگردد و در آستانه بازگشت متوجه میشود آلما در اثر مرگ فرزندش در بیمارستان روانی بستری است. حالا او میماند و تازگی عشقی نافرجام و وصیت استاد بیات برای بازگرداندن آلما به زندگی..
چهار هواپیماربا، سه مرد و یک زن، روز پنجم ژوئن، یک هواپیمای ایرانی را میربایند. فرماندهٔ آنها شخصی است به نام فریبرز اتابکی که در میانهٔ ماجرا وارد معرکه میشود. دو تن از مسافران، که بعداً معلوم میشود یکی از آنها افسر است، هواپیمارباها را خلع سلاح میکنند و در برابر حیرت مسافران هواپیما را به همان مقصدی که هواپیماربایان میبردند هدایت میکنند..