آتیلا پسیانی
آتیلا پسیانی بازیگر و کارگردانِ تئاتر ایرانی بود. سریالهای گمگشته (۱۳۸۰) و چاردیواری (۱۳۸۹) در نقش «تقی تاکسی» از ماندگارترین نقشآفرینیهای او هستند.
آتیلا پسیانی بازیگر و کارگردانِ تئاتر ایرانی بود. سریالهای گمگشته (۱۳۸۰) و چاردیواری (۱۳۸۹) در نقش «تقی تاکسی» از ماندگارترین نقشآفرینیهای او هستند.
فرشته در آستانه رسیدگی همسرش خسرو به به پرونده قضایی یک زن محکوم به اعدام دفترچهٔ خاطراتش را به خسرو می دهد. خسرو در دفتر می خواند که فرشته که در سال های 58–59 دانشجو بوده، جذب گروه های سیاسی چپ می شود و به عنوان هوادار فعالیت می کند.
قدم یک جوان ساده که برای کار از شهرستان به تهران آمده و در مغازه رحمت شاگردی میکند و عاشق مونس دختر رحمت شده است.
درباره زنی است که پس از شنیدن غرق شدن همسرش در دریا، همراه پسرش رهسپار شهرستان شده تا دنبال او بگردند. اما بعد از گشت و گذار طولانی بیست روزه ناکام به تهران باز می گردد. او که از کارخانه همسرش غافل شده است متوجه تقلب و دزدی شریک شوهرش عبدی می شود.
قسمت پانزدهم منتشر شد.
بهمن مردانی برای کشف راز آنچه بیست و پنج سال قبل باعث فرار او به خارج از کشور شده بود به ایران باز می گردد ، خانواده رشید فرشباف استاد مشهور طراحی فرش را در موقعیت تازه ای قرار می دهد، موقعیتی بسیار عجیب...
قسمت پانزدهم منتشر شد.
نقش اصلی سریال آفتاب پرست را جواد پورشه با هنرنمایی پژمان جمشیدی ایفا میشود. علت اصلی لقب او این است که پورشه در بین همه ماشینها به قدرت و سرعت معروف است و جواد هم به قدرت و سرعت در دزدی معروف شده که در کار خودش سطح یک حساب میشود. او که در اوایل سریال تازه از زندان آزاد شده است تصمیم دارد دیگر به کار قبلی خودش ادامه ندهد که ناگهان با پیشنهادی مواجه میشود که دست به کارهای بزرگتر از دزدی می زند...
قسمت سی ام (آخر) منتشر شد.
برنامه مهمونی 1401 جدیدترین ساخته ایرج طهماسب ر همسایگی خانه جدید آقای طهماسب که به تازگی به آن نقل مکان کرده، یک سالن عروسی قرار دارد. بنابراین شخصیت های عروسکی جدیدی که اکثر آن ها کارکنان این سالن عروسی هستند به زندگی او اضافه شده و اتفاق های جذابی را رقم می زنند...
این فیلم شامل سه فاز از زندگی غلامرضا تختی در مقطع کودکی، نوجوانی، بزرگسالی و مبازرات مسابقات کشتی و فوت وی میپردازد.
“طوبی” مادر خانواده، فرزندانش را برای رفتن به جشن عروسی خواهرزادهاش آماده میکند و آنها را به دست برادرش میسپارد که به مراسم ببرد و خودش تنها نزد همسر جانباز قطع نخاعیش “میثم” میماند که آخرین لحظات زندگیش را میگذراند…
محسن نوجوانی است که در کنار بچه های خیابانی هم سن و سال خود در میان خیابان های شلوغ شهر گل فروشی می کند. او آرزوی داشتن یک وجب آسمان را در سر دارد. خواسته او محقق می شود؛ در ابتدا هیچکس تحقق چنین آرزویی را باور نمی کند اما با دیدن آن، ماجراهای گوناگونی آغاز می شود...
هادی به منظور انجام تحقیقات خود جهت فیلمسازی روانه کرواسی میشود. عزیز دوست هادی در جریان مسافرت او به کرواسی با در اختیار قرار دادن یک نوار کاست، یک قطعه عکس، و یک نیمه پلاک از وی برای یافتن دختری بنام فاطمه کمک میگیرد هادی به وسیلهٔ آشنایی با زنی بنام حنیفه که آشنا به زبان فارسی است به جستجوی فاطمه میپردازند. در این میان هادی پی به رابطه قبلی عزیز و فاطمه برده و متوجه میشود که آنها قصد ازدواج داشتهاند که این مطلب توسط اصغر دوست مشترک میان عزیز و هادی پنهان میشود.