Alex
الکس یک نام است. این می تواند به نسخه کوتاه شده الکساندر، الکساندرا یا الکسیس اشاره داشته باشد.
الکس یک نام است. این می تواند به نسخه کوتاه شده الکساندر، الکساندرا یا الکسیس اشاره داشته باشد.
درحالیکه یک هواپیمای ارتش امریکا بر فراز جنگل سیاه آلمان در سال 1945 پرواز می کند، ناگهان توسط پرهای کلاغ دربر گرفته می شود. هواپیما که در مسیر سقوط قرار می گیرد، پرها به زنی سیاه پوش و مرموز تبدیل می شوند و...
فارست گامپ (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. او در کودکی به طور معجزه آسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
وقتی رویاهای آزاردهنده یک کارآگاه شباهت هایی را با تحقیقات در حال انجام آشکار می کند، او باید هر کاری که لازم است برای کشف ارتباط خود با قتل های وحشیانه انجام دهد...
چارلی پس از آشنایی با یک دختر نابینا، شاخه گلی از او دریافت میکند و عاشق او میشود. این عشق باعث میشود تا «چارلی» دست به هر کاری بزند تا هزینه درمان چشمهای دختر را فراهم کند و...
یک لرد اسکاتلندی با سه جادوگر متقاعد می شود که او پادشاه بعدی اسکاتلند خواهد شد و همسر بلندپرواز او در برنامه های خود برای به دست گرفتن قدرت از او حمایت می کند.
جودیت آلبرایت پس از سکته مغزی خفیف ، با اکراه به یک خانه سالمندان تاریخی نقل مکان می کند و در آنجا متقاعد می شود که یک نیروی فوق طبیعی ساکنان را می کشد.
درباره مردی است که در یک مکان ناشناخته دچار حوادث و چالش های اسرارآمیزی میشود و قربانیان را به طرزی نامعل وم کشته و به سرنوشت بدی دچار میکند تا اینکه…
نوری به همراه یک کارگاه جسور به نام مورفی به دنبال سرنخهای مرگ مادرش هستند، در حالی که یک قدرت ماورایی مخوف خانوادهاش را تهدید میکند و…
وقتی آندره 85 ساله سکته میکند، امانوئل با عجله به بالین پدرش میرود. او که بیمار و نیمه فلج روی تخت بیمارستان است، از امانوئل می خواهد که به او کمک کند تا به زندگی اش پایان دهد. اما چگونه می توانید چنین درخواستی را قبول کنید در حالی که پدر خودتان است؟
وقتی یک نوجوان خود ویرانگر از مدرسه تعلیق میشود و به عنوان تنبیه از مادربزرگ الکلی بداخلاقش میخواهند مراقبت کند، زمان دیوانهواری که با هم میگذرانند زندگی او را تغییر میدهد.